فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 447

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۴۴۷ – نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

لیام درحالی که از غار کوچک در ورودی، به داخل تونل طولانی و تاریک سیاه‌چال می‌رفت، گفت: «همه به موضع خودتون برید. این سیاهچال معمولی به‌نظر نمی‌رسه، پس بیاید بیش‌تر محتاط باشیم.»

او می‌خواست از موجودی خود یک مشعل برای روشن کردن مکان بیرون بیاورد که ناگهان متوجه چیز عجیبی شد.

اصلاً هیچ سروصدایی پشت سرش نبود! بدون صدای سلاح، بدون صدای زمزمه و بدون فریادهای مشتاقانه.

«هومم؟» لیام به سرعت چرخید و متوجه شد که بقیه اعضای انجمن گم شده‌اند. فقط او آنجا بود، کاملا تنها.

کیوووو!

سر نرمی به پایش مالیده شد و به او یادآوری کرد که او هم آنجاست.

«چه اتفاقی افتاد؟ ما از بقیه گروه جدا شدیم؟» لیام شمشیر نیمه حماسی بنفش را از غلاف بیرون آورد و به لونا نگاه کرد.

«این سیاه‌چال لحظه‌به‌لحظه جالب‌تر می‌شه. بریم.»

لیام خندید. «و حالا که فقط ما دو نفر اینجاییم، چطوره همه شما بیاید بیرون؟»

سیاه‌چال ممکن است به طور مرموزی او را از بقیه اعضای تیم جدا کرده باشد، اما او هنوز یک گروه کاملا آماده با خود داشت.

یک ثانیه بعد، گروهی از ارواح مردگان در کنار او ظاهر شدند، همه آن‌ها عصبانی و آماده مبارزه بودند.

لیام مشعل را روشن کرد و همراه با لونا و ارواح مردگان از تونل پیچ‌درپیچ طولانی گذشت.

طولی نکشید که وقتی چند ناگا از دو طرف به سمت آن‌ها هجوم آوردند.

آن‌ها ناگاهای سطح ۵۰ بودند، به‌طرز شگفت‌انگیزی هم سطح لیام بودند و به صورتی جادویی از ناکجاآباد ظاهر شدند.

«هوم...» لیام حرکات آن‌ها را مشاهده کرد و به سرعت از شمشیر خود برای جلوگیری از حمله نیزه سه‌شاخه دو ناگا استفاده کرد.

سرعت و چابکی آن‌ها به طرز عجیبی با سرعت او مطابقت داشت، اما این قبل از استفاده از مانا برای تقویت حرکاتش بود.

شمشیر و نیزه‌های سه‌شاخه چند بار به صدا در آمدند تا اینکه لیام مستقیماً چند قدم عقب‌نشینی کرد تا [طوفان آتش نیستی] را آزاد کند.

-۱۰۰۰

-۱۵۰۰

اعداد آسیب بزرگی بر روی ناگاها ظاهر شد و ۱۰۰۰۰۰ نقطه سلامت آن‌ها به سرعت شروع به کاهش کرد.

لونا که پشت لیام ایستاده بود به همراه دریادهای کوچک‌تر و ایمپ‌ها شروع به پرتاب گلوله‌های آتشین کرد.

لیام تمام توجه دشمن را داشت زیرا بیش‌ترین آسیب را به آن‌ها وارد می‌کرد. ارواح مردگان هم شروع به کوبیدن ناگاها از طرفین کردند.

گروه ارواح به‌طور مداوم آسیب‌هایی به آن‌ها وارد می‌کردند، به همین دلیل سلامتی ناگاها خیلی سریع از بین رفت و مردند.

کیوووو! لونا بلافاصله جلو آمد تا پاداش‌ها را جمع کند اما به‌طرز عجیبی چیزی ن...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی