NovelEast

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 449

تنظیمات

فصل ۴۴۹ - امتحان؟

لیام نمی‌دانست که این اصلا کار می‌کند یا نه، اما می‌دانست که باید تلاش کند. باید این کار را تا وقتی که ناگا هنوز جدی نبود و به سادگی با او بازی می‌کرد، انجام می‌داد.

او چشمانش را بست چون با چشمان باز نمی‌توانست به‌طور کامل تمرکز کند. چشمان باز به توهم کمک می‌کرد. او نیاز داشت تا دنیای اطرافش را طوری ببیند که انگار واقعاً نابیناست.

لیام مشت‌هایش را گره و باز کرد. او پس از خاموش کردن حس بینایی‌اش دیگر نیازی به دیدن دنیای اطراف نداشت.

شاید این تنها راه نجات او از این آشفتگی توهم‌آمیز بود.

او قبلاً چنین کاری انجام نداده بود، بنابراین لیام ۱۰۰٪ مطمئن نبود که می‌تواند چنین کاری را انجام دهد یا نه، اما زمان کمی داشت و این تنها راه‌حلی بود که به فکرش رسید.

او سعی کرد صدایی که از حرکات ناگا می‌آمد، احساس هوای تند روی پوستش و زمین محکم زیر پاهایش را نادیده بگیرد و فقط روی نیستی اطرافش تمرکز کرد.

تقریباً فوراً دنیای اطرافش ترک خورد و کاملاً در هم شکست.

_کار کرد؟

لیام نمی‌توانست این را باور کند. وقتی دوباره چشمانش را باز کرد، خود را در چنبره دید، هنوز در چنگ همان ناگا بود. پس او هرگز آزاد نشد؟

ناگا هیسس هیسس کرد: «پس تو فهمیدی هاهاها...»

لیام به او توجهی نکرد و به اطراف نگاه کرد. ارواح مردگان بی‌امان به حلقه‌های ضخیم ناگا برخورد کرده و سعی می‌کردند او را آزاد کنند.

لونا نیز مدام دهان کوچک خود را باز و بسته می‌کرد و با شعله‌های قرمز و شدید به بدن مار حمله می‌کرد.

لونا که دید این کافی نیست، دیوانه شد و با پنجه‌هایش طوری آن موجود را خراش می‌داد انگار فردایی وجود ندارد.

ناگا هیسس‌هیسس کرد: «تو حیوونای خیلی وفاداری داری...»

لیام دوباره او را نادیده گرفت و دیوانه‌وار سعی کرد خود را از چنگ این موجود رها کند.

«مبارزه کردن بی‌فایده است پسر، اما دارم می‌بینم که کاملاً احمقی نیستی. چطوره به...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی