فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 455

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۴۵۵ – امکان نداره شکست دادنت اینقدر راحت باشه!

شن‌یو به لیام خیره شد و چشمانش به سمت او خنجر پرتاب کرد.

درمورد خنجرهای واقعی‌اش، او آنها را محکم گرفت و سعی کرد قوی‌ترین سلاح موجود در زرادخانه خود را فعال کند تا کمی زمان برای تنفس داشته باشد و سلامتی خود را دوباره پر کند.

[فریب]

«هوم؟ چرا کار نمی‌کنه؟»

[فریب]

[فریب]

دندان‌هایش را به هم فشار داد و با صدای بلند زمزمه کرد، آنقدر بلند که طرف مقابل شنید.

لیام پوزخندی زد. این چیز دیگری بود که او می‌خواست آزمایش کند.

زمانی که او با ناگا بود، ناگا چیزی درباره خوب بودن ظرفیت روانی‌اش گفته بود.

بنابراین او می‌خواست ببیند این مهارت چه تأثیری روی خودش می‌گذارد، اما هرگز انتظار نداشت که به‌طور کامل کار نکند.

«دوباره تلاش کن.» سپس دوباره شن‌یو را در گوشه‌ای گیر انداخت و با تنبلی با شمشیرش ضربه زد.

نسبت به همه چیزهایی که گفته بود، این اقدام بسیار تحقیرآمیزتر بود زیرا تفاوت بین سطح آن دو را نشان می‌داد.

شن‌یو با غلبه بر شوک اولیه خود، لب‌هایش را گاز گرفت و شروع به استفاده از مهارت‌های دیگر خود کرد. _چرا مهارت‌های من کار نمی‌کنن؟! واقعاً مهارت افسونگری من در برابرش مؤثر نیست؟

[فریب] [مسحور کردن] [حواس پرتی]

او با عجله از تمام مهارت‌های خاص خود استفاده کرد.

«به فکر کردن ادامه بده. نترس!» لیام به او دستور داد و آماده شد تا حرکت بعدی را انجام دهد که ناگهان متوجه شد چیزی اشتباه است. حرکاتش کندتر شده بود.

پس چیزی روی اثر کرده بود؟

او به سرعت دوباره مهارت‌های شن‌یو را به یاد آورد که شامل فریب دادن یا کنترل ذهن، مسحور کردن، طلسم بیهوش کردن، طلسم تغییر زمان و در نهایت حواس پرتی.

بنابراین مهارت حواس پرتی هنوز کار می‌کرد که یعنی قدرت ذهنی‌اش هنوز آنقدر قدرتمند نبود. او فقط یک برتری جزئی نسبت به شن‌یو داشت.

شن‌یو هم متوجه این موضوع شد و به سرعت دو بطری معجون سلامتی بلعید.

مه قرمزی او را فرا گرفت و به سرعت سلامتی‌اش را بازیابی کرد و به جلو دوید تا حملات خود را قبل از اینکه اثر طلسمش از بین برود اجرا کند.

او نمی‌خواست این کار را انجام دهد، اما همچنین نمی‌خواست مانند یک شخص ضعیف و درمانده جلوی لیام به‌نظر برسد. می‌خواست خودش را ثابت کند.

۳۰ ثانیه دیگر تا از بین رفتن اثر حواس‌پرتی باقی‌مانده بود، بنابراین این تمام زمانی بود که او در اختیار داشت و این مهارت نیز کار خاصی انجام نمی‌داد. این فقط حس لیام از زمان را ۱ ثانیه منحرف می‌کرد.

برای مبارزه با دیگران، این بیش از حد کافی بود، اما برای این شخص کافی نبود. لیام قوی بود. شن‌یو باید قوی‌ترین حرکت خود را برای اثبات خود انجام می‌داد.

شن‌یو با قاطعیت خنجرهایش را گرفت، به دور خود چرخید و بدنش بصورتی خیره‌کنند...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی