باز: تکامل آنلاین
قسمت: 456
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۵۶ - این تاج مال منه!
«عوضی! اون تاجی که سرته مال منه!»
صدایش مثل رعد در فضا پیچید، و لیام نیازی نداشت فکر کند که این صدا متعلق به کیست. فوراً برگشت و کنار میمی ایستاد.
لیام نمیخواست میمی آسیب ببیند، اما مهمتر از آن، نمیخواست او بمیرد و آن آیتم افسانهای را از دست بدهند.
زن بلندقد، بلوند و روسی مقابل آنها ایستاده بود و با خشمی سرد به برادر و خواهر خیره شد. مثل خونآشامی که شکارش را زیر نظر دارد، غرید، اما به محض دیدن لیام، سریع چند قدم عقبنشینی کرد و به گروهش برگشت.
سه بازیکن دیگر هم در کنار او بودند که لیام همه آنها را خوب میشناخت؛ البته یک نفر پنجم هم میانشان بود.
لیام به شوالیهی مرگ عظیم نگاه کرد و مشتهایش را محکم گره کرد. نگاهش را به طرف کوسکه دوخت و با تمسخر گفت: «اومدی چیزی که مال منه رو پس بدی؟»
آنیا فریاد زد: «هی!»، و با بدنی لرزان از عصبانیت گفت: «تاج من رو پس بده! همین حالا! همین الان!» پاهایش را با خشم به زمین کوبید.
میمی که کنار لیام ایستاده بود، با شنیدن ادعای این زن دیوانه، ابروهایش بالا رفت و با قاطعیت گفت: «نه، این تاج مال منه!» و پاهایش را همانطور به زمین کوبید.
لیام فقط لبخند زد و جلویش را نگرفت. هیچ علاقهای به حرف زدن با این گروه نداشت.
او از قبل میدانست که چرا اینجا هستند.
تنها دغدغهاش حالا این بود که چطور از این وضعیت فرار کند، زیرا اگر فقط همان چهار نفر بودند، آنها را میکشت و کنار قبرشان منتظر زنده شدن دوبارهشان مینشست. مشکل، شوالیه مرگ غولپیکر بود.
با وجود آن هیولا، شانسی برای پیروزی نداشت.
شاید یک بازیکن سطح ۲۰ بتواند یک نخبۀ سطح ۴۰ را شکست دهد، اما بازیکن سطح ۵۰ نمیتواند همین کار را در برابر سطح ۷۰ یا ۸۰ انجام دهد.
این به دلیل یک تغییر کیفی در موجودات بالای سطح ۵۰ است؛ از جمله در قدرت حمله و دفاع، که همهی این...
کتابهای تصادفی


