باز: تکامل آنلاین
قسمت: 464
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۶۴ - حتی نمیتونه به سطح اول برسه
«اوه؟ این بازیکنها دیگه کی هستن؟» میا پلک زد و حالا به لوح سنگی وسط اتاق هم خیره شد. بلافاصله حس کرد که این چیز عادی نیست.
فقط چند روز بود که او لیام را ندیده بود، اما لیام حالا کلی راز جدید داشت؟
لیام با لبخند سری تکان داد و گفت: «بزودی اونا رو بهت معرفی میکنم.»
«فعلاً روی اون چیزی که بهم گفتی تمرکز کن. اگه معبد الهی واقعاً برای مأموریتها پاداشهای سخاوتمندانهای میده، این یه فرصت بزرگ برای ماست.»
«همونطور که گفتی، یه گروه بازیکن قابلاعتماد انتخاب کن و تا جایی که میتونی از این موقعیت استفاده کن. فقط مطمئن شو افراد مناسبی رو انتخاب میکنی.»
«بهتره اونا رو مجبور کنی قرارداد انجمن رو امضا کنن.»
میا سری به نشانه تایید تکان داد؛ او هم همین فکر را داشت. حالا که زندگی همه در خطر بود، دیگر اعتماد کلامی کافی به نظر نمیرسید.
«باشه، من دیگه میرم.» او متوجه شد که لیام سرش شلوغ است و هیچکدام از آنها وقت زیادی برای حرف زدن ندارند، بنابراین سریع آماده رفتن شد.
«موفق باشی.» لیام برایش آرزوی موفقیت کرد و سپس به لوح سنگی خیره شد. با این حال، هنوز تمرکز کافی نداشت.
افکارش هنوز دور معبد الهی پرسه میزدند. بر اساس حرفهای الکس و میا، به نظر میرسید که معبد الهی در وضعیت نامتعادلی است و دست به کارهایی میزند که قبلاً سابقه نداشت.
این جنگ در حال حاضر بهصورت ظریفی در یک تعادل شکننده قرار داشت؛ ترازویی که گاهی آرام به سمت راست و گاهی به سمت چپ متمایل میشد.
لیام نمیتوانست از این فکر رها شود که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر این تعادل را به هم بزند...
مهمتر از همه، آیا این کار به او و دیگران زمان بیشتری نسبت به زندگی قبلیاش میدهد یا کمتر؟
این همان سوال یک میلیون دلاری بود!
در زندگی قبلی، قلمرو شیون این جنگ را برده بود، اما دنیای آنها، زمین، اسیب دیده بود. پس اگر این بار قلمرو شیون شکست بخورد، چ...
کتابهای تصادفی

