بذر کتان
قسمت: 24
چپتر 24
هنر های رزمی
جمع ۴ نفره ی یامازو، ساکورا، هوان جو آ و ای چی چو تا نزدیکای صبح مشغول خوش و بش و قاه قاه خندیدن بودن. وقتی که یامازو برای برگشتن به بدن فیزیکی خودش اراده کرد، هنوز خورشید طلوع نکرده بود. تنها چیزی که توی اتاقش هنوز میدرخشید، شمعی بود که توی یک شمعدون قرار گرفته بود.
یامازو کش و قوسی به بدنش داد و سعی کرد که آگاهی خودش رو به طور کامل به محیط جدید منتقل کنه. اون با خودش فکر کرد که آگاهی در دنیای خواب، داره بهش کمک میکنه تا بدن انرژیکی خودش رو با دقت بیشتری مطالعه و بازطراحی کنه؛ به شکلی که این قدرت در هر بار برگشتن به بدن فیزیکی هم قابل لمس بود.
یامازو مشغول درجا زدن شد. ناخودآگاه یاد کلاس هنرهای رزمی و هیجانی افتاد که هیچ وقت فرصت لذت بردن ازشو نداشت. توی یک فضای سمی و رقابتی، جایی برای رشد واقعی و خودسازی وجود نداره و همیشه این قلدر ها و کسایی که بهتر از بقیه قادر به تحقیر کردن بودن برنده میشدن.
اما هنرهای رزمی
-من واقعا نمیتونم شور و حال حرکات رزمی رو فراموش کنم. دوست دارم که این هنر رو ادامه بدم و با بدن فیزیکی خودم کار کنم. هوان جو آ یک دارو ساز بوده و ساکورا یه نقاشه. من توی این دنیا چه ن...
کتابهای تصادفی

