مبارزه با لی شو فون

ین شی که کینه ی نسبتا تند و تیزی از لی شو فون به دل داشت، به محض شنیدن خبر حمله ی اون به شاگردش، خودشو به سازمان لی شو فون میرسونه تا از وضعیت خسته و کوفته ی حریفش نهایت استفاده رو ببره.

هنوز خون روی پیشونی لی شو فون خشک نشده که چشمش به سایه ی موذی و چهره ی پر از خباثت ین شی میوفته که پشت پنجره ی عریض اتاقش معلقه و با لبخند شیطانیش، خط و نشون میکشه.

لی شو فون با عصبانیت، روی میز میکوبه و به قصد کشت از اتاقش خارج میشه تا خودشو به محوطه ی آزاد سازمان برسونه؛ جایی که ین شی منتظرش هست.

ین شی با دیدن لی شو فون و دوستای ضعیف و موذیش، نفس عمیقی میکشه. اون کاملا آماده ی مبارزه است. لی اونقدرا هم ضعیف نیست و اغلب افرادی که کلمات کمی توی هاله شون ذخیره کردن، به راحتی مغلوب قدرتش هستن.

اون عملا یه فرهنگ لغت سیاره و حالا مقابل ین شی قرار گرفته. فردی که عملا قوی ترین حریفش در دنیای کلمات به حساب میاد و تا امروز از نزدیک باهاش مواجه شده.

اون ها توی دایره ای از احساسات و انرژی های عجیب؛ زیر سایه ی دیوارا و درختای بلند سازمان، مبارزه ی خودشون رو شروع میکنن. هیچکس جز لی شو فون جلو نمیاد و طبق یه قرار داد ناگفته، اجازه میدن تا رهبرشون به تنهایی قدرت واقعی خودشو نشون بده.

احساس هیجان و ترس، با هر هر حرکتی که انجام میدن در حال بیشتر شدنه.

لی شو فون با شمشیر چوبی خودش ضربه ای میزنه که با جا خالی دادن ین شی، عملا به تنه ی یه درخت برخورد میکنه و صدای بدی ایجاد میشه.

لی شو فون دوباره با عصبانیت، دستاشو بالا میبره. میشه یه شعله ی زرد و نارنجی رو دید که از شمشیرش بیرون میزنه؛ درست مثل یه فلش.

اما ین شی که این اتفاق رو پیش بینی کرده، با یه ...