هیروتا میجی

ناتالیا به سرعت خودش رو به اتاق تمرین میرسونه. اینجا تنها یکی از اتاق های مخصوص تمرین هست که در درونش از هیچ نوع سلاح گرمی استفاده نمیشه.

افسرای کمی هستن که به این اتاق علاقه داشته باشن اما ناتالیا می تونه احساس کنه که یادگیری هنرهای رزمی، بدون کمک اسلحه میتونه کمکش کنه که توی موقعیت های خاص، عملکرد بهتری رو از خودش نشون بده. این مهارت ها در کنار سلاح های گرم یک مکمل افسانه ای هستن.

ناتالیا آستین های خودش رو بالا میزنه و کفشاشو بیرون میاره.

پا برهنه روی کف سرد سالن، قدم میزنه و به عضلات ورزیده و صورتای عرق کرده ی افسرایی که مشغول تمرین و مبارزه هستن نگاه میکنه. اون می تونه انرژی فعال و پویای اتاق رو احساس کنه و این موضوع، مراکز انرژیش رو تا حدی تحریک میکنه.

ناتالیا کم کم مشغول مطالعه ی کتاب هایی شده که در ساز و کار کیان یانگوآ از ارزش زیادی برخوردار نیستن. اون میدونه که این مفاهیم، قادره گرسنگی ذهنی جدیدش رو برطرف کنه.

با دیدن چهره ی رن کازوهیکو، لبخندی به صورت ناتالیا میاد. اون در واقع، صمیمی ترین دوست مذکرش توی صنف افسرا هست. این موضوع به خاطر باهوش بودن رن کازوهیکو اتفاق افتاده.

ناتالیا کمتر جذب ظاهر و غرور احمقانه ی افراد میشه. اما کازوهیکو به نظر میرسه که علاوه بر مزیت های ظاهری، حدی از هوش و درایت رو داره.

در درون چشم هاش، رنجیدگی و پیشینه ای وجود داره که نشون میده برای حفظ بقا و دوام خودش، مجبور شده متفاوت عمل کنه و توانایی های خودش رو ارتقا بده.

با رسیدن به کازوهیکو، ناتالیا می تونه تغییر اتمسفر رو احساس کنه. حدس میزنه که این موضوع، نشات گرفته از هاله ی متفاوت کازوهیکو باشه. یک توده ی آبی پر رنگ پشت ذهن ناتالیا شکل میگیره و احساس میکنه که این تصویری از انرژی و توانایی ذهنی کازوهیکو هست.

با اینحال، این تصویر رو نادیده میگیره و مشغول گفت و گو و سلام و احوال پرسی های معمول میشه.

کازوهیکو یک پارچه رو دور دست هاش پیچونده و به نظر میرسه که از این ابزار برای تقویت دستش حین مشت زدن استفاده کرده.

هر دو در مقابل همدیگه گارد میگیرن و تمرین رو شروع میکنن. آمادگی ناتالیا، بیشتر جلوه میکنه و شاید به واسطه ی هیکل باریک و جمع و جوری که داره، سرعت عمل بیشتری رو حین پرتاب لگد نشون میده. کازوهیکو هیچ لگد بلندی نمیندازه و بیشتر، از بالاتنه اش برای حمله استفاده میکنه.

اما بیشتر از حمله، ب...