بذر کتان
قسمت: 83
گربههای موذی
-«آدمای این دوره زمونه خیلی حقه باز و دو دوزه باز شدن. همین دیشب خواب میدیدم که دو تا گربه که از ارباب خودشون انرژی گرفته بودن میخواستن مزاحمم بشن و از قدرت هیپنوتیزم، برای به بازی گرفتن ذهنم استفاده کردن.»
این حرفا رو هوئی فانگ لینگ، یکی از افسرای نسبتا فربه تمساح بزرگ به زبون میاره. به نظر میرسه که کمابیش تحت تاثیر یه نوشیدنی هم باشه اما حالت ذهنیش همیشه کمی لق میزنه. وظیفه ی امروز هم کمی نگرانش کرده. باید مراقب ورودی سازمان باشه چون ممکنه هر لحظه، حمله ای از طرف رفقا و متحدای لان بائو شی صورت بگیره.
سوگیهارا شیمپی که یکی از موجودات به درد بخور سازمان کیان یانگوآ هست، هاله ی چاپلوسانه و در عین حال مقتدر و کاریزماتیکی رو از خودش به نمایش میذاره. اون فردیه که ثروت موروثی خوبی داره و در عین حال، همیشه دنبال معاملات به درد بخور و افزایش ثروتش هست. چهره و لباساش هم به راحتی حس ثروتمند بودن رو تداعی میکنه.
شیمپی به راحتی توی سازمان تمساح بزرگ، طرفدارای خودشو داره. برای موجوداتی که تشنگی تموم نشدنیای برای رسیدن به ثروت و قدرت دارن، رفاقت با شیمپی چیز به درد بخوریه. اون با لحن سرد و تمسخر کننده ای میگه: «شما واقعا به تعبیر خواب باور دارید؟»
هوئی فانگ لینگ از زیر عینک مسخره اش نگاهی به شیمپی میندازه و قبل از این که بیشتر از این تمسخر بشه جواب میده: «راستش ما یه مادری داشتیم که به این چیزا باور داشت و هر روز راجب خوابامون صحبت میکردیم. اینطوری شده که من زیاد به خوابام فکر میکنم. فقط از سر عادته وگرنه کی این دوره زمونه به خواباش اهمیت میده؟»
شیمپی پوزخند نامحسوسی میزنه و میتونه نزدیک شدن چند نفر به در ورودی رو احساس کنه. هاله ی اونها کمی مبهمه.
اولین فردی که از ورودی بلند و سنگی سازمان وارد میشه، هیکلی پسرونه داره و بالاتنه اش برهنه است. اطراف مچ دست و رون هاش، فلس های تیغی بلندی داره و موها و چشماش، شیشه ای و بور هستن. نوری که از پشت سرشون میتابه، باعث میشه که چهره شون زیاد واضع نباشه. همین که به نزدیکی میز هوئی فانگ لینگ میرسن، لبخند روی صورت هوئی هم بیشتر میشه. ظاهرا از این که با شیمپی تنها باشه زیاد خوشش نمیاد. این چند نفر، چهره های قدرتمند و آشنایی محسوب میشن.
بر خلاف مدیرای اصلی سازمان تمساح بزرگ که چهرههایی بیش از حد انسانی دارن، بیشتر موجودات درون این سازمان، ترکیبای عجیبی رو به نمایش میذارن که خیلی با انسانای زمینی متفاوته. در کنار اوکومورا که به تازگی وارد سالن شده و حالا چشمای شیشه ایش در حال وارسی وضعیته، دو مرد دیگه به اسم یوشیمورا سانجورو و اوکوبو تادیوکی دیده میشن.
یوشیمورا سانجورو هم ترکیبی از انسان و خزندگان هست و چهره اش رو با نقاشی دست ساخته که شبیه به صورت یه اژدها هست پوشونده. در کنار این ترکیب اغراق آمیز، موهای سفید و بلندی داره و زره جنگی پر حرفی هم پوشیده که با رنگ های آبی تیره و حواشی طلای...
کتابهای تصادفی
