بذر کتان
قسمت: 85
گفت و گوهای آینده ساز
یامازو جواب میده: «میتونیم غنائمی رو برداریم؟ به هر صورت زیردستای من توان شروع یک هرج و مرج کوچیکو دارن. اگر از پس این کار بر اومدیم میتونیم در یک فضای قوی که از اعتماد شما به من شکل گرفته در مورد ادامه ی حملات تصمیم بگیریم.»
-«پس من روی کمک شما حساب باز میکنم آقای یوشیمورا.»
.
.
.
مهمونی بای جن
یک سینی محتوی پودری سفید رنگ، جلوی بای جن، شیائو فنگ و هونگ جین هی و مردی به اسم فوجیوکا نائوکی قرار میگیره. آقای نائوکی هم مثل هونگ جین هی یه تولید کننده و فروشنده ی مواد مخدره. با این تفاوت که نائوکی به طور مداوم از دست ساخته های خودش استفاده میکنه و آثار مصرف کننده بودن رو در چهره و هاله ی بسیار تاریک و فاسدش میشه دید.
زمانی که هر کدوم مقداری از پودر سفید درون سینی رو مصرف میکنن، هونگ جین هی سعی میکنه دهان خودشو با لیوان آبی که دم دستش هست بشوره و پای گلدون ها تف کنه. «آه تو به این میگی نوبرانه؟ هنوزم از من خیلی عقب تری آقای نائوکی»
نائوکی که اهمیتی به انتقادات هونگ جین هی نمیده میگه: «این فصل می تونیم بازار خوبی داشته باشیم، شما چیزی راجب نژادای حاشیه ی کیهان شنیدین؟»
شیائو فنگ، همون زنیه که اخیرا تو فکر جدا شدن از بای جن بود. بای جن هنوزم بابت فعالیت های اخیر شیائو فانگ از دستش عصبانیه اما به دلایلی هنوز روی خوبی بهش نشون میده و حتی شاید رویی بهتر از قبل. این کار دلیل داره و فنگ متوجه اش نیست. اون صرفا فکر میکنه که به روال سابق برگشتن و دوباره جزوی از عزیز کرده های بای جن شده. آثار اعتماد به نفس و خودخواهی رو میشه بیشتر از هر زمان دیگه ای توی چهره اش دید. اون قاه قاه میخنده و خطاب به نائوکی میگه: «کی با اون مارمولک های زشت سر و کله میزنه؟ ما که گذرمون بهشون نخورده.»
هونگ جین هی توضیح میده: «منظور نائوکی هم این بود که قراره باهاشون مبارزه کنیم اما بیشتر اینایی که به سراغ این موجودات میرن موجودات کله خرابی هستن و وقتی کار به کشت و کشتار عظیم برسه، محصولات ما رو برای قدرت گرفتن ذهنشون خیلی میپسندن.»
نائوکی یه اشاره به قدرت مواد میکنه: «یه ذره شو میزنی و میری هوا.» منظورش اینه که انرژیت زیاد میشه و می تونی قدرت جنگ آوری زیادی رو به طور موقت نشون بدی.
بای جن کاملا نسبت به این حرفا بی علاقه است. خودشو با خوردن آبمیوه ی گاز دار سرگرم میکنه و منتظر فرصته تا کمی دیگران رو آزار بده. اون به شکل عجیبی توی فکر شیامین ه...
کتابهای تصادفی


