چپتر ۹۳ ادامه ‌ی غارت‌گری پالوما و بقیه ی افسرها، برای چند دقیقه به شکل حریصانه ای با صندوق ور میرن تا در نهایت می تونن همونجا بازش کنن. اصرار اونها برای این کار نه چندان محتاطانه، رسیدن به غنیمت هست. بسیاری از غنایم به در بخور، درست حین ماموریت به غارت میرن. مگر اینکه چیز به درد نخوری پیدا بشه یا اونقدر مرموز و عجیب باشه که خوده افسرا نتونن ازش استفاده کنن. این موضوع بخصوص در مورد اشیای جادویی صدق میکنه. البته در جریان ماموریت ها، اونایی که دوست دارن اعتباری به دست بیارن، سعی میکنن همه ی غنیمت ها رو به سازمان تحویل بدن. با وجود سیستم های امنیتی خاص سازمان که مثل یه جغد به همه ی اعضای خودش نظارت میکنه، عملا برداشتن بسیاری از اقلامی که بسیار توی چشم و خاص هستن کار عاقلانه‌ای نیست. با باز شدن صندوق، پالوما نفس خودشو حبس میکنه و سکوت سنگینی توی اتاق برقرار میشه. همونطور که انتظار میرفت، بخش زیادی از صندوق با جعبه های جواهر و سکه های نقره و مسی طرحدار پر شده. انرژی های سنگینی هم میشه از طرفشون احساس کرد. همچنین شیشه هایی از گیاهان خشک شده رو میشه دید. چیزی که زیاد جلب توجه نمیکنه چند قطعه ی کامپیوتری هست. چون ظاهرشون زیاد جالب نیست و البته این جماعت هم از این قطعه ها سر در نمیارن. ممکنه درونشون اطلاعات خوبی باشه و بتونه به سازمان کمک کنه. گروه در حال نگاه کردن به اقلام درون صندوق هستن که ناگهان انرژی بدبویی رو احساس میکنن. این انرژی مثل یه بوی آهنی و فاسده که باعث سردرد و حالت تهوع میشه. اولین فردی که این احساس رو لمس میکنه، فکر میکنه که مشکلی در درون سیستم گ...