چپتر ۱۲۴ شبیه سازی ذهنی (یامازو می‌خواد که یه قلب شرور داشته باشه) کم کم حوالی ظهره و اهالی انتشارات در حال تدارک دیدن ناهار هستن. یامازو احساس میکنه که انرژی محیط در حال خفه و کسل شدنه. البته کارمندا خیلی هم خوشحال به نظر میرسن چون قراره دوباره با یه هات پات گنده از خودشون پذیرایی کنن. یامازو دو تا قرص تقویتی که به پیشنهاد هوان جو آ در سطح فیزیکی تهیه کرده رو میخوره و به یک اتاق کوچیک میره که عموما برای نگه داری کاغذای قدیمی استفاده میشه و درو قفل میکنه. روی میز دراز میکشه و سعی میکنه تا مراقبه انجام بده. اون هرچند هنوز فرصت نکرده که نامه ی ساکورا رو بخونه اما انرژیشو دریافت کرده و می تونه ناخودآگاه احساس کنه که این نامه قصد داره چیزایی رو در مورد شیمپی افشا کنه. هرچند که خوده یامازو هم تصاویر شیمپی و بی شانگ و آزمایشگاه عجیب و غریب دانشمند دیوونه رو هزار بار مرور کرده. ``اگر بخوام اونا رو درک کنم باید که بتونم تا حدی اتمسفر ذهنیشون رو شبیه سازی کنم. یعنی تصور کنم که چه کاری انجام میدن و چطور از انجامش لذت میبرن. من هیچ علاقه ای به تولید ندارم، چه تولید مثل، چه تولید هنر و چه حتی تولید یک خونه و زندگی جدید. شاید به خاطر اینه که موجود پوچی هستم و شایدم بابت اینه که خوشم از انجام کار اضافه ای که در نظرم قداست خاصی نداره نمیاد.`` ``اما تا جایی که میدونم، موجودات قدرتمند درون این دنیا، حتی موجودات جناح های خیرخواه، خیلی روی مساله ی کالبدها و تکثیر ژن های خوب تمرکز دارن و اونطور که توی کتابهاشون خوندم، بهای زیادی هم برای دنبال کردن این خواسته ها پرداخت کرد.`` ``الان من چرا باید خودمو درگیر یکی از این دعوا ها کنم؟ واقعا چی قراره به من برسه؟ یه عده ی دیگه سودای تکثیر دارن و من باید خون دماغ بشم؟ بیخیال، ای کاش میذاشتم خودشون رو بکشن.`` یامازو از دست خودش عصبانی میشه. میل خشونت آمیزی در درونش هست که ازش می خواد نسبت به مغرب بی تفاوت باشه. ``مگه من چه خیری از زندگی توی این چین لعنتی یا حتی زندگی های قبلیم دیدم که حالا بخوام کاری به نفع آدم ها و تمدنشون انجام بدم؟ بذار اینقدر مواد مخدر وارد این کشور بشه که همه شون بمیرن.`` با اینحال، یامازو میدونه که این حرفا درست نیست و چیزایی وجود داره که اونو و...