بذر کتان
قسمت: 145
چپتر ۱۴۵
همه چیز در مورد تو هست، در مورد لذت
چیزی که یامازو حتی فکرشو هم نمیکرد این بود که توی یک کتابخونه بتونه کتابی رو ببینه که اسم خودش روی جلدش درج شده باشه. با این وجود، طی مراقبه های اخیرش و اونچه که از زندگی های گذشتهاش به یاد آورده بود می دونست که قبلا کتاب هایی هم نوشته و ماهیت این کتابا فقط محدود به زندگی زمینیش نیست و توی ابعاد دیگه ای هم میشه رد این کتابا رو پیدا کرد. با این وجود، تا امروز نتونسته بود هیچ کدوم از این کتابا رو از نزدیک ببینه.
حالا کجا؟ توی مغرب و توی کتابخونه ی یک رستوران، باید با کتابی رو به رو بشه که در مورد خواص شگفت انگیز خوراکی هاست. نه از اون خواصی که صرفا برای بدن فیزیکی دارن بلکه تاثیری که روی قدرت های روحی میذارن.
یامازو صرفا برای پیدا کردن جایی که بتونه کمی مراقبه انجام بده، از طریق ورودی روی سقف، وارد مخزن غذای رستوران شد. چیزی که در بدو ورود باهاش رو به رو شد، طبقه های پرشماری از مواد خوراکی رنگارنگ و بخصوص انواع ادویه و گیاهان خشک شده بود که مشخصا برای مزه دار کردن و ایجاد عطر و بو های مختلف به کار میرفتن. تنوع و کمیاب بودن بعضی از این مواد خوراکی، مو به تن یامازو سیخ کرد.
اون با احتیاط به گوشه ای از مخزن خزید و مراقبه ی خودش رو شروع کرد. وقتی به کمک چشم سومش به محیط اطرافش و اتمسفر مغرب نگاه میکنه، میتونه احساس کنه که خطوط انرژی در حال مشوش شدن و تراکم پیدا کردن هستن. مثل این میمونه که تعداد زیادی از موجودات درون این محوطه مشغول ایجاد نوعی ارتباط ذهنی هستن و دارن خودشون رو برای یک دوره ی جدید آماده میکنن. یامازو احساس شومی رو دریافت میکنه و احساس میکنه که جنگی در شرف وقوعه.
برای اولین بار، بعد از وارد شدن به پورتال یکطرفه ی مغرب، اون احساس ناامنی و پشیمونی رو ادراک میکنه. حتی با خودش فکر میکنه که ای کاش با افراد سازمان تابش فیروزه کمی بهتر حرف زده بود چون اونها قادر بود...
کتابهای تصادفی
