چپتر ۱۶۵

فرقه ی آب و آتش

در گذشته این خیلی بعید بود که شیائو فنگ سراغ مبارزه با ین شی بره. این موضوع بر میگشت به اینکه بای جن هنوز ین شی رو دوست داشت و برای کشوندن اون به سمت سازمان خودش تلاش میکرد.

اما امروز دیگه شرایط عوض شده و شیائو فنگ دنبال خودشیرینی و ثابت کردن خودش به بای جن هست. بعد از ملحق شدن به لان بائو شی و همکاری گسترده ی ین شی با تابش فیروزه، بای جن هم کم کم ته مونده ی اعتمادش به ین شی رو از دست داد. شیائو فنگ دنبال به دست آوردن یه امتیازه و می خواد این کار رو به کمک زهر چشم گرفتن از ین شی انجام بده.

همینکه میفهمه توی این شرایط به یه جای عمومی رفته و حمایت لان بائو شی رو بالای سرش نداره، به سمت اردوگاه آب و آتش در بریتانیا به راه میوفته. شیائو فنگ این بار لباس سیاه بلندی پوشیده که شبیه یه پالتوی پوست کت و کلفت هست. اون عموما احساس سرما نمیکرد و در کاخ گرم و نرم بای جن روزگار میگذروند. هیچ وقت فکرشو هم نمیکرد که اون موقعیت خوب رو از دست بده و درگیر دنیایی بی احساس بشه. اون حالا تازه قدر بای جن رو میفهمه.

اردوگاه آب و آتش یه سازمان غیر انتفاعیه که روح هایی که عموما از یه نژاد با هاله ی سبز رنگ هستن رو گرد هم آورده. اونها ماهیت روشن و آشکاری ندارن و بخش زیادی از آموزه ها و تعالیمشون به صورت سر و راز باقی مونده. حتی نگاه کردن به اتمسفر اردوگاه هم به ذهن بیننده احساس تنهایی و ناراحتی و کسالت میده.

بارون به صورت نم نم در حال باریدنه و آسمون، از توده های متراکمی از ابر های سیاه پر شده. شیائو فنگ فقط یه انگیزه داره و اونم داشتن دوباره ی توجه و تحسین بای جن هست. «من زن قدرتمندی بودم، ولی خودمو باور نکردم، فکر کردم ضعیفم، حتی جلوی یکی مثل ین شی هم خودمو دست کم میگرفتم.»

اون به ین ...