من یه عنکبوتم، خب که چی؟!
قسمت: 14
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
بخش ۶
«زوآ اِله»
یوهو، هی...
انقدر هیجانزدهم که نمیتونم حتی درست نفس بکشم! فکر کنم یکم تو جشن گرفتن پیروزیم زیادهروی کردم!
خیلی خب، دیگه کافیه. حالا نقشه چیه؟
اول از همه اینکه من الان چندین بار پشت سر هم لول پیدا کردم.
هه هه، ممنونم مارماهی جان! مثل اینکه تو واقعا یکی از گونههای اژدها بودی!
خیلی خب، اولا این حریف سرسخت حسابی از رده من خارج بود؛ دوماً به خاطر اینکه من مهارت غرور رو دارم، هر امتیاز تجربی که به دست میارم چند برابر میشه. پس بیخود نیست که یهدفعه انقدر لول پیدا کردم!
راستش احتمال میدادم که شکست بخورم. اگه حتی یه حرکت حسابنشده انجام میدادم، مطمئناً تا الان خاکستر شده بودم.
در این حد اون مارماهی قوی بود!
اگه یه نفر فقط مقدار عددهای جدول مهارتیمون رو بررسی میکرد، به احتمال زیاد میگفت که اون مارماهی برنده مبارزه میشه.
راستش بعد از اون همه درگیریهایی که با میمونها و این مارماهی داشتم، فکر کنم زیاد از حد خودم رو توی دردسر میندازم...
خیلی خب حالا هر چی. فعلا مهارتهایی که از ارتقاشون خیلی راضیم، مهارتهای افزایش جون خودکار و مقاومت در برابر آتیشه.
تا قبل از این، مهارت افزایش جونم انقدری قوی بود که صدمات وارده از طرف گرمای این طبقه جهنمی رو از بین ببره، ولی حالا با این افزایش سطحی که رخ داده، میتونه آسیبهای مبارزاتم رو هم ترمیم کنه!
البته این حرفم در حد یه فرضیهست؛ چون با لول پیدا کردنم نوار جونم هم تا آخر پر میشه، پس نمیتونم زیاد شدنش رو ببینم.
بذارین امیدوار باشیم اگه تو ادامه مسیر آسیبی دیدم ترمیم بشم!
اولین بار که به این طبقه اومدم، حفاظت از خودم مقابل کوچکترین صدمات تقریبا غیر ممکن بود! ولی حالا یکم خیالم راحتتره...
البته نباید یادم بره که اگه حتی یه حمله مستقیماً از طرف هیولاهای آتشین اینجا بهم بشه کارم ساختهست.
راستی، من الان به لول ۱۰ رسیدم؛ این یعنی حالا میتونم تکامل پیدا کنم!
ولی آخه عاقلانهست توی یه محیط این چنینی روند تکامل رو کامل کنم؟!
هر چی باشه، خود روند تکامل، ریسکهای خودش رو داره! مثلا اینکه وقتی تکاملم شروع میشه، از هوش میرم.
اگه این اتفاق توی این طبقه بیفته، یه هیولا من رو پیدا کنه و فقط یه بار بهم حمله کنه، اونموقعست که چیزی ازم نمیمونه.
دفعات قبلی که تونستم بدون مشکل تکامل پیدا کنم، به دور خودم تار میبستم و یه لونه عنکبوتی درست میکردم تا از شر خطرات اطراف در امان بمونم... ولی اینجا از این کارها نمیشه کرد!
اینجا نمیتونم از تارهای ابریشمیم استفاده کنم.
اگه حتی سعی کنم یه خونه با تارهام بسازم، قبل از اینکه اولین تار رو ببافم به یه مشت خاکستر تبدیل میشن.
پس تکامل یافتن توی همچین شرایطی اصلا چیزی نیست که من بخوام.
از اون گذشته، تکامل پیدا کردن کلی انرژی میبره! اگه معجزهای بشه و بتونم تکاملم رو کامل کنم، نمیخوام که وقتی بیدار میشم هیچ جادو یا استقامتی برام نمونده باشه!
برام زیاد مهم نیست اگه جادوم ته کشیده باشه، ولی اگه استقامتم نزدیک صفر بشه، ممکنه از روی گرسنگی نتونم تکون بخورم!
بدتر از همه، ممکنه که از گرسنگی بمیرم!
معمولا قبل از شروع تکاملم یه کوه از غذا برای خودم ذخیره میکنم تا بعد از بیدار شدنم مشکلی نداشته باشم، ولی الان وضعیت فرق داره.
خب، راستش رو بخواین هنوز بدن مارماهی شکارشده رو دارم، شاید باورتون نشه ولی میدونم که بدن این هیولای غولپیکر هم نمیتونه برام کافی باشه!
خیلی خب، حالا با این مارماهی گنده فکر نکنم از گرسنگی بمیرم، ولی فکر کنم بعدش باید تا مدتی به شکار مشغول بشم.
یه دیقه صبر کن ببینم... پس ذخیرهای که از مهارت پرخوری دارم چی میشه؟ یعنی میتونه کمکم کنه؟ دفعه قبل این مهارت رو نداشتم که درموردش بدونم.
خب، یه مقداری از پرخوریم رو توی مبارزه استفاده کردم، ولی با این حال هنوز بیشترش برام باقی مونده.
اگه بتونم از این ذخیره انرژی برای تکاملم استفاده کنم، شاید بعدش نیازی نباشه با شکم خالی این طرف و اون طرف برم!
هوم، بهتره از روی حدس و گمان دست به کاری نزنم.
از یه طرف احساساتم بهم میگن تکاملم رو شروع کنم، ولی از طرف دیگه عقلم بهم میگه احتیاط کنم.
راستش بیشتر از این نگرانم که با تکامل پیدا نکردنم دیگه نتونم لولی کسب کنم!
یعنی موجودات کوچیکب مثل من محدود به لول ۱۰ هستن؟!
اگه اینطور باشه، اون موقع هر چی امتیاز تجربی به دست میارم همهش حروم میشه. هر چی باشه، سفرم توی طبقه میانی حالا حالاها ادامه داره!
آره، از این موضوع اصلا خوشم نمیاد...
مثل اینکه بهترین گزینه همون تکامل پیدا کردن باشه!
هوم...
خب، مثل همیشه چند گزینه برای ادامه تکاملم دارم؛ بهتره فعلا این گزینهها رو بررسی کنم.
خیلی خب مهارت ارزیابی، ببینم چه میکنی:
«گزینههای موجود تکامل: [تاراتکت سمی] یا [زوآ اِله]»
هوم... تاراتاکت سمی که واضحه چی هست ولی زوآ اِله دیگه چیه؟!
«زوآ اِله: شرایط مورد نیاز: یک هیولا از گونه عنکبوت با جدول وضعیتی در حد معیار + لقب [قاتل].
توضیحات: زوآ اِله؛ موجودی که حتی دیدنش نشانه نحص بودن را دارد. هیولایی با مهارتهای مبارزهای ترسناک و قابلیت مخفی شدن باورنکردنی.»
اوه، این جدیده! دارم شرایط مورد نیاز گزینههای تکامل رو میبینم!
آفرین به مهارت ارزیابی خودم که نکتهای رو جا نمیندازه!
هوم، خب پس میتونم این گزینه رو انتخاب کنم چون شرایطش رو دارم.
این یعنی قبلا توانایی داشتنش رو نداشتم، ولی با قویتر شدنم این گزینه هم برام ظاهر شده.
اوه پسر، مثل اینکه لقبها هم توی گزینههای تکامل دخیلن!
به گمونم دفعه قبل چون لقب «کسی که از تکنیکهای سمی بهره میبرد.» رو داشتم تونستم گزینه تاراتکت سمی رو برای تکاملم استفاده کنم.
فکر کنم حدسم درست باشه...
«تاراتکت سمی: شرایط لازم: کاراکتر باید یک تاراتکت کوچک سمی لول ۱۰ باشد.
توضیحات: یک عنکبوت تاراتکت فوقالعاده کمیاب که از زهر فوقالعاده کشنده بهره میبرد.»
اینم از گزینه دوم تکاملم.
اگه بخوام از بین این دوتا یکی رو انتخاب کنم، فکر کنم گزینه اول رو بردارم.
شرایط لازم برای تکامل یافتن به زوآ اِله خیلی سختن! از اون گذشته، مهارت ارزیابی عزیزم گفت که این تکامل قابلیتهای مبارزهای بالایی رو بهم میده.
به علاوه، میتونم اندازه کوچیکم رو حفظ کنم.
با این حال کمی نگرانم. با توجه به اسم و توضیحاتش، مثل اینکه با تکامل یافتن به این گونه، از گونه تاراتکتها دور میشم!
اگه به عنوان یه تاراتکت به تکاملم ادامه بدم مطمعناً خیلی قویتر میشم.
از کجا میدونم؟ چون خودم با ۸تا چشم خودم دیدم!
همون عنکبوت غولپیکرم که انگار مادرمه! همونی که اولین بار توی طبقه پایینی دیدم... تاراتکت کبیر!
خیلی سخته خودم رو مثل اون تصور کنم، ولی اگه به تکامل ادامه بدم حتما یه روزی مثل اون میشم، ولی در عین حال به این معنیه که اندازهم حسابی بزرگتر میشه!
میدونم بزرگتر شدن یعنی قویتر شدن، ولی اینم یادمه که توی دنیای قبلیم، تکنولوژیهای پیشرفته به سمت کوچکتر شدن میرفتن.
اندازه کوچیکتر ولی عملکرد بالاتر؛ این چیزیه که من میخوام!
از اون گذشته، بزرگتر شدنم یعنی اینکه دیگه نمیتونم به هر جایی سفر کنم. آخه به نظرتون مادرم چقدر میتونسته از لونهش دور بشه؟!
من ترجیح میدم یهدفعهای با مشکل حرکت کردن توی تونلهایی که هیچوقت برام دردسری نداشتن روبهرو نشم!
از اون گذشته، میتونین تصور کنین یهدفعهای به اون اندازه شدن توی این طبقه جهنمی چه معنی داره؟! ممکنه به راحتی یه پام رو اشتباهی زمین بذارم و سر از بین مواد مذاب دربیارم!
نمیدونم اگه بلوغم کامل بشه چه اندازهای میشم، ولی این رو خوب میدونم که کلی جنبه منفی توی اندازه بزرگ وجود داره.
نه تنها تو زمینه حرکت کردن و مانور دادن، بلکه توی میدان نبرد!
آخه توانایی جاخالی دادن یکی از مهمترین تواناییها و قابلیتهای منه. بزرگتر شدن فقط به معنی تبدیل شدن به یه هدف بزرگتره.
برای کسی که همهش روی مهارت جاخالی دادن تکیه میکنه، کوچیک بودن خیلی مهمه!
تازه با بزرگ شدنم، سنگینتر هم میشم!
سنگین شدن فقط سرعتم رو کم میکنه و بس.
منی که به سرعتم افتخار میکنم، آروم کردن سرعتم مساوی با فحش دادن به خودمه!
همه اینها دلیلهایی هستن که نمیخوام بودن توی شاخه تاراتکت رو ادامه بدم.
پس اگه یه گزینه دیگهای برای ادامه تکاملم داشته باشم، البته که اون رو انتخاب میکنم!
این رو هم روشن کنم که انتخاب یه شاخه دیگه برای من سخت هست... هر چی باشه، با تکامل یافتن به گونه تاراتکتها، قدرتمندتر میشم، ولی این حرف رو نمیتونم درباره زوآ اِله بزنم.
تو بدترین حالت، ممکنه زوآ اِله تو گزینه تکامل بعدیم وجود نداشته باشه...!
خیلی خب، فکر کنم دارم به تصمیم نهاییم میرسم.
هر چی که بشه، من میتونم با تمرین دادن بقیه مهارتهام اونها رو قویتر بکنم بدون اینکه نیازی به تکامل خاصی داشته باشم.
حتی کوچیکترین هیولاها هم میتونن با یکم تمرین و پشتکار به خطرناکترینها تبدیل بشن؛ مثلا خود من...!
آخه خودتون وضعیت الان من رو با وقتی که به دنیا اومدم مقایسه کنین... حسابی قدرتمند شدم، مگه نه؟!
یادم میاد که چطور هر موجودی میتونست با یه حرکت من رو بکشه.
خیلی خب، تصمیم گرفته شد... من گزینه زوآ اِله رو انتخاب میکنم!
حالا باید مشکل مکان رو حل کنم.
فکر کنم برای این مشکل یه راه حل داشته باشم...
نمیتونم امنیتش رو صد در صد تضمین کنم، ولی بهتر از هیچیه.
خیلی خب، از این طرف...
هه، مثل اینکه امروز قراره آشپزی درس بدم!
هوم، اینجا چی داریم؟! یه فیله مارماهی با بهترین کیفیت!
حالا یکم میکشیمش تا کاملا صاف بشه؛ حالا مثل یه سوشی میپیچیمش.
حواسمون باشه که باید از دم شروع کنیم و درست و تمیز بپیچونیم!
حالا یه فضای کوچک بین پیچَمون ایجاد میکنیم.
حالا بقیه مارماهی رو روی پیچه میذاریم و دوباره همین کار رو تکرار میکنیم تا مثل یه برج بشه!
به به! حالا لونه مارماهیمون آمادهست!
از اونجایی که بدن اون از زره اژدها پوشیده شده، پس حفاظ خیلی خوبی برامون درست میکنه.
شاید به راحتی و نرمی یه لونه ابریشمی نباشه، ولی از نظر دفاع بهش بیست میدم...!
تا وقتی که این داخل باشم در امنیتم.
خیلی خب، بیاین شروع کنیم...
«کاراکتر تاراتکت کوچک سمی به زوآ اِله تکامل پیدا میکند.»
آره، و الانه که از هوش بـر...
صبح بخیر!
البته نمیدونم صبحه یا نه.
خب، مثل اینکه بدون هیچ مشکلی تونستم بیدار بشم؛ این خودش به خودی خود یه امتیاز حساب میشه!
خب حداقلش اینه که قسمت سخت تکاملم تموم شده.
خوشحالم که توی بهشت بیدار نشدم!
چی؟ میگین شاید هم توی جهنم بیدار میشدم؟!
آخه دلتون میاد درباره یه شخصیت دل پاکی مثل من اینطور فکر کنین؟!
هه هه هه.
خیلی خب، وقت یه ارزیابی ساده از خودمه، البته باید اول از امن بودن اطرافم مطمئن بشم.
این مارماهی که از داخل سالم به نظر میاد، اما کسی چه میدونه، شاید بیرون اینجا و اطرافم رو هیولاها محاصره کرده باشن!
خیلی خب، بذار یه نگاه کوچولو موچولو به بیرون بندازیم...
هوم، خیلی خوبه! به نظر میاد بیرون امنه امنه!
خیلی خب، بذار با این مارماهی یه دلی از عزا در بیا... ای بابا! نکنه مثل اون ماری که قبلا باهاش جنگیدم باید اول پوستش رو بکنم؟!
واقعاً که!
راستش انقدرها هم گرسنهم نیست که نتونم از جام تکون بخورم. مثل اینکه مهارت پرخوریم هوام رو داشته!
خیلی خب، بذار همینطور که پولکهای ایشون رو میکنیم یه نگاهی هم به جدولمون داشته باشیم...
«زوآ اِله لول ۱
وضعیت:
میزان جان: ۱۹۵/۱۹۵(سبز) <۱۰۰تا بیشتر> میزان جادو: ۱/۲۹۱(آبی) <۱۰۰تا بیشتر>
میزان استقامت: ۱۹۵/۱۹۵(زرد) <۱۰۰تا بیشتر> ۴۳+۱۹۵/۱۹۵ (قرمز) <۱۰۰تا بیشتر>
میزان متوسط حمله: ۲۵۱ <۱۱۸تا بیشتر> میزان متوسط دفاع: ۲۵۱ <۱۱۸تا بیشتر>
میزان متوسط قابلیتهای جادویی: ۲۴۵ <۱۰۰تا بیشتر> میزان متوسط مقاومتها: ۲۸۰ <۱۰۱ بیشتر>
میزان سرعت: ۱۲۷۲ <۱۰۰ تا بیشتر>
مهارتها:
[بازیابی جان خودکار_سطح۶] [سرعت بازیابی جادو_سطح۴<۱بیشتر>] [کاهنده مصرف جادو_سطح۳] [سرعت بازیابی استقامت_سطح۳]
[کاهنده مصرف استقامت_سطح۳] [قدرت نابودی_سطح۲<۱بیشتر>] [افزایش قدرت برندگی_سطح۲<۱بیشتر>] [افزایش قدرت زهر_سطح۴<۱بیشتر>]
[ذهنیت جنگی_سطح۲<۱بیشتر>] [اعطای انرژی_سطح۲] [حمله زهرآگین مرگبار_سطح۳] [سم ترکیبی_سطح۸<۱بیشتر>]
[طنابباز_سطح۳] [کنترل تار_سطح۸]
[پرتاب_سطح۷] [مانورهای ویژه_سطح۵] [برخورد_سطح۸] [فرار از دردسر_سطح۷]
[پنهان شدن_سطح۷] [تمرکز_سطح۱۰] [شتاب ذهن_سطح۳] [پیشگویی_سطح۳]
[تفکرات موازی_سطح۵] [محاسبات اعداد_سطح۷] [ارزیابی محیط_سطح۹] [شناسایی_سطح۶]
[جادوی کافر_سطح۳] [جادوی سایهها_سطح۳<۱بیشتر>] [جادوی زهرها_سطح۳<۱بیشتر>] [جادوی برزخ_سطح۱۰]
[مقاومت در براب نابودی_سطح۲<۱بیشتر>] [مقاومت در برابر سقوط_سطح۲] [مقاومت در برابر بریده شدن_سطح۳] [مقاومت در برابر آتش_سطح۲]
مقاومت در برابر تاریکی_سطح۲<۱بیشتر>] [مقاومت در برابر سموم مرگبار_سطح۲] [مقاومت در برابر فلج شدن_سطح۴<۱بیشتر>] [مقاومت در برابر سنگ شدن_سطح۳]
[مقاومت در برابر اسید_سطح۴] [مقاومت در برابر فساد_سطح۳] [مقاومت در برابر بیهوشی_سطح۳<۱بیشتر>] [مقاومت در برابر ترس_سطح۷]
[مقاومت در برابر کفر_سطح۳] [خنثیسازی درد] [کاهش درد_سطح۷] [افزایش قدرت دید_سطح۹<۱بیشتر>]
[دید در شب_سطح۱۰] [افزایش میدان دید_سطح۲] [افزایش قدرت شنوایی_سطح۸] [افزایش قدرت بویایی__سطح۷]
افزایش قدرت چشایی_سطح۷] [افزایش قدرت لامسه_سطح۷] [زندگی_سطح۹] [انبوه جادو_سطح۸]
[سرعت عکسالعمل_سطح۸] [ماندگاری_سطح۸] [قدرت هرکول_سطح۴<۱بیشتر>] [تنومندی_سطح۴<۱بیشتر>]
[محافظت_سطح۴<۱بیشتر>] [اسکاندا_سطح۳] [غرور] [پرخوری_۸] [حمله فاسد کننده_سطح۱] [تار عنکبوتی همهکاره_سطح۱] [سکوت_سطح۱]
[هیدیس] [ کفر_سطح۴] [n%I=w]
امتیازهای مهارتی:
۵۰۰
القاب:
[خورنده فساد] [خورنده همنوع] [قاتل] [شکارچی هیولاها]
[کسی که از تکنیکهای سمی بهره میبرد] [استاد طنابزنی] [بیرحم] [سلاخ هیولاها]
[فرمانروای تکبّر]»
هوم، چی؟ نه، حتما دارم اشتباه میبینم!
بذار یهبار دیگه چکشون کنم...
یهبار دیگه اعداد مهارتهای پایهایم رو میبینم.
چ_چ... ی؟! اینجا رو ببین!
همهشون رفتن بالا؛ حسابی هم رفتن بالا!
یعنی اینها واقعین؟! یعنی مقدار مهارتهای پایهایم انقدر زیاد شدن؟!
اوه پسر، اون همه توضیحات درباره بالا رفتن قابلیتهای جنگی اصلا زیادهروی نبود!
یعنی این همه قابلیت مثبت بدون هیچ عارضه جانبی بهم میرسه؟ یعنی میتونم بدون اینکه نگران چیزی باشم، از این قدرت جدیدم لذت ببرم؟
همهتون خوب میدونین اگه زیادی قوی بشم، زیادی هم از خود متشکر میشم!
ها ها ها ها ها... من تو اوج زندگیم هستم!
این تکامل، دردسر داشتن یه جدول وضعیتی با عددهایی ضعیف رو از روی دوشم برداشت.
درسته که هنوز به قدرت یه هیولایی مثل اون مارماهی اژدهایی نرسیدم، ولی در عوض به درجهای رسیدم که یه حمله از هیولایی ناچیز نتونه کبابم کنه!
تا الان همهش فکر میکردم حملهای از یه جونور دیگه میتونه کارم رو بسازه؛ اما حالا من یه جدول وضعیتی قابل احترام دارم!
هه هه هه هه، ها ها ها ها...!
فکر کنم الان جدولم از اسبهای دریایی اینجا و حتی میمونهای طبقه زیرین بیشتر شده باشه.
هوم، مهارتهام هم به طرز قابل توجهی لول پیدا کردن. خوبه، خوبه...
چ... ی؟! مهارت «حرام» هم زیاد شده؟! یعنی تا نیمه کامل شدنش رسیدم؟!
اگه حدسم درست باشه، با رسیدنش به سطح ۱۰ یه اتفاق بزرگ میفته...
این خوب نیست.
خب، حداقلش اینه که ۵ تا لول دیگه تا کامل کردنش مونده، پس هنوز برای نگران شدن زوده.
خیلی خب، بذار ببینیم دیگه چی داریم...
هوم؟ حمله فاسدکننده دیگه چیه؟
هوم، این مهارت من رو یاد اون یکی مهارتم میندازه... همونی که حسابی من رو ترسوند! مهارت خورنده فساد!
مثل اینکه حالا میتونم این بلای فاسد شدن رو سر بقیه دشمنهام هم بیارم! این خوبه!
مهارت جدید بعدی، مهارت سکوته.
این مهارت برام ناآشناست ولی میتونم حدس بزنم چه کاری قراره برام انجام بده.
«سکوت: موجب بیصدا شدن فعالیتهای کاربر میشود.»
آره، درست همون چیزیه که فکر میکردم.
عالی شد! مهارتهای نینجاییم دارن کم کم خودشون رو نشون میدن!
شاید حالا بتونم با یه حمله غافلگیرانه، کار حریفهام رو بسازم!
همه اینها به کنار، یهسری گنگی بین بعضی از مهارتهام ایجاد شده...
مهارتهای تار عنکبوتیم و تار براّن جای خودشون رو به «تار عنکبوتی همهکاره» دادن.
این شاید شکل تکاملیافته تار عنکبوتیم باشه، ولی اگه اینطوره پس تار براّنم کجا رفت؟!
«تار همهکاره: به کاربر قابلیت تولید تار با کیفیتها و کاراییهای مختلف میدهد.
کیفیتها و کاراییها: چسبناکی، الاستیکی، انعطافپذیر، زبری یا نرمی، قدرت، سایز و اندازه، قابلیتهای اعطایی از جمله: "برّندگی"، "کوبندگی"، "شوکآور"، قابلیتهای مقاومتی.»
حالا میتونم کلی قابلیت و چیزهای جدید به تارهام اضافه کنم...!
مثل اینکه قابلیت برّندگی همون تار برّان خودمونه، قابلیت کوبندگی بهمون قابلیت حمله گرزمانند میده و قابلیت شوکآور هم به حریف شوک وارد میکنه.
حمله کوبنده باید همون حمله همیشگیم باشه و حمله شوکآور هم باید یه موج کوتاهی از شوک به حریفم وارد کنه.
اوه پسر، اگه توی طبقه میانی نبودم، این قابلیت شوک حسابی به کارم میاومد!
خیلی دوست دارم هرچه زودتر از اینجا خارج بشم و امتحانش کنم!
خیلی خب، همینطور که مشغول چک کردن جدول وضعیتم بودم، پوست کندن این مارماهی رو هم تموم کردم.
وقتشه ببینیم شکار این مارماهی خوشگل ارزشش رو داشته...!
یک گاز کوچولو و...
خیلی خوش... مزهست!
طعمش خیلی با گربهماهی فرق میکنه.
دوباره تکرار میکنم: خوشمزهست!
ایندفعه که تکامل پیدا کردم، چیزی از نوار قرمز استقامتم رو از دست ندادم.
فکر کنم به خاطر مقدار ذخیره انرژی باشه که مهارت پرخوری بهم داده باشه.
این نشون میده که پرخوریم خیلی خوب و عالی داره کار خودش رو انجام میده.
تا وقتی که مقدار پرخوریم رو بالا نگه دارم، نیازی نیست توی مسافتهای طولانی نگران غذا خوردن و شکار کردن باشم.
پس تنها کاری که باید کرد اینه: کلی غذا رو یهجا بخورم!
اینطور که از لولهای قبلیش فهمیدم، من میتونم تا ۱۰۰ برابر میزان لول مهارت پرخوریم انرژی ذخیره کنم؛ پس الان میتونم نوار استقامتم رو تا ۸۰۰ تا زیادتر کنم!
«تخصص به میزان مورد نیاز رسید: مهارت [پرخوری_سطح۸] به [پرخوری_سطح۹] رسید.»
هه، حلالزاده رو...!
حالا میتونم حتی بیشتر هم ذخیره کنم.
حالا که اسم ذخیره کردن اومد، من الان تعداد امتیاز مهارتی بیشتری دارم.
قبلا فکر میکردم با هر لولی که کاراکترم پیدا میکنه، ۲۰ تا بهم امتیاز جدید تعلق میگیره؛ ولی الان ۲۸۰ تا امتیاز جدید کسب کردم!
اگه ۶۰ تا از اینها نتیجه ۳ بار لول پیدا کردن من باشه، پس اون ۲۲۰ تا از کجا اومدن؟!
از کی تا حالا تکامل پیدا کردن بهم امتیاز مهارتی میده؟!
فکر کنم همیشه همینطور بوده؛ برای همینه که قبلا هم نمیتونستم از طرز به دست آوردن امتیاز مهارتی سر دربیارم.
خب، راستش هر چی بیشتر بهتر!
الان که ۵۰۰ تا از این دارم، حالا میتونم یه مهارت درست و حسابی به دست بیارم.
بعداً باید به سراغ لیست خرید مهارتها برم...
قبل از اون باید به یه چیز دیگه رسیدگی کنم.
همینطور که مشغول پوست کندن مارماهی بودم، متوجه تغییراتی تو بدنم شدم.
دو پای جلوییم که شبیه به دو چنگال تیز بودن الان به دو داس ترسناک تبدیل شدن!
این داسها هم حسابی توی پوست کندن به کارم اومدن!
قبلا حسابی پدرم در میاومد تا پوست و پولک شکارهام رو بکنم، ولی اینبار به آسونی آب خوردن بود!
درسته که این داسها پولک مارماهی رو نبریدن، ولی در عوض تونستن به راحتی پوست نرم بین پولکها رو پیدا کنن و ببرن.
این یعنی به خاطر اینه که قدرت حملاتم بالا رفته یا به خاطر اینه که این داسها حسابی تیزن؟!
علاوه بر اینها، رنگ بدنم الان سیاه شده! قبلا رنگ بدنم تیره بود، ولی الان سیاهه سیاهه! از اون رنگهای سیاه که هیچ نوری رو از خودشون بازتاب نمیکنن...!
از اونجایی که آیینهای این دور و اطراف نیست، نمیتونم کل تغییرات بدنم رو ببینم، ولی اینها چیزهایی هستن که به چشمم اومدن.
احساس تغییری تو اندازهم نمیکنم.
مطمئنم یهسری تغییرات تو من رخ داده که هنوز ازشون بیخبرم.
هوم، تا وقتی که توی شاخه گوخه تاراتکتها بودم، با هر تکامل هیچ تغییری رو تو بدنم احساس نمیکردم. حالا با این تغییر تو گونهم، شرط میبندم که حالا کلی چیز در موردم عوض شده.
در مواقع این چنینی واقعا دوست دارم یه آیینه داشته باشم. من حتی نمیدونم چه شکلی هستم!
البته این رو هم اضافه کنم که بهغیر از تفاوتهایی تو شکل ظاهریم، تغییرات قابل توجهی حس نمیکنم.
راستش یهجورایی خوشحالم که خیلی عوض نشدم، آخه تازه به این بدن عادت کردم!
خب، فعلا بزرگترین تغییرمون همین دو داس جلویی باشن.
هه، اینها یهجورایی شبیه به اون سلاحها توی بازیها هستن که با هربار ضربه، صدای کاشینگ میدن!
هوم، همه اینها داره کم کم من رو یاد فرشته مرگ با اون داسهای بزرگشون میندازه...
توی خود توضیحات این گونه گفته شده بود که حتی دیدن این جونور نشونه بدشانسیه، حتی با انتخاب زوآ اِله، حملات فاسدکننده هم به دست آوردم! درسته که خصوصیتهای نینجایی هم پیدا کردم، ولی دارم بیشتر و بیشتر وجه اشتراک با فرشته مرگ پیدا میکنم!
بهتره یه نگاهی هم به مهارتهایی که لول پیدا کردن داشته باشم.
همیشه از ارتقای سطح قدرت هرکول و تنومندی خوشحال میشم! اینها یهسری قدرت و امتیاز به مهارتهای پایهایم اضافه میکنن.
خب دیگه چی داریم... سم ترکیبی، جادوی زهرها و جادوی سایهها همهشون یه لول بالا رفتن.
هنوز نمیتونم از جادو استفاده کنم، ولی میخوام مهارت سم ترکیبیم رو امتحان کنم.
«اعطای قابلیت: فلج کردن.
فلج کردن: سمی که باعث بیحرکت شدن حریف میشود.»
چ_چ... ی؟! ج_جدی میگ... ی؟!
فکر کنم یه چیز فوقالعادهای رو به دست آوردم!
سم ترکیبی، مهارتی که حسابی توی این طبقه میانی به کارم اومده الان یه قدم بزرگ دیگه به جلو برداشته!
اوه پسر، حسابی دلم میخواد روی یه نفر امتحانش کنم!
خب، میخوام این رو با سم عنکبوتیم ترکیب کنم و ببینم چه تاثیراتی میتونه ایجاد کنه... ولی صبر کن ببینم؛ نه، سم عنکبوتیم انقدر قویه که درجا بیشتر هیولاها رو میکشه...
پس بذار این قابلیت رو روی سم عنکبوتی ضعیف قرار بدم.
دفعه بعدی که با دشمنی روبهرو شدم، از ترکیب سم فلجکننده با سم عنکبوتی ضعیف استفاده میکنم.
آه، نمیتونم صبر کنم!
هوم، درباره جادوهایی هم که توشون لول پیدا کردم که کاری نمیتونم بکنم! آخه اصلا نمیتونم از جادو استفاده کنم...!
شایدم نه! شاید الان بتونم!
بعد از این همه وقت که تفکرات موازیم و مهارت استفاده از اعدادم پیشرفت کردن، شاید الان یه شانسی داشته باشم.
یعنی میتونم از مهارت شناساییم استفاده کنم؟!
از آخرین باری که با مهارت شناسایی دست و پنجه نرم کردم خیلی وقته میگذره.
هو... ف، هوف... خیلی خب!
شناسایی روشن!
آ، آ... ی...!
«تخصص به میزان مورد نیاز رسید: مهارت [استفاده از اعداد_سطح۷] به مهارت [استفاده از اعداد_سطح۸] و مهارت [تفکرات موازی_سطح۵] به تفکرات موازی_سطح۶] و مهارت [شناسایی_سطح۶] به [شناسایی_سطح۷] و قابلیت [مقاومت در برابر کفر_سطح۳] به [مقاومت در برابر کفر_سطح۴] رسید.»
خاموش!
هوم، عجب چیز سختی بود!
ولی باز هم با این حال تونستم تحملش کنم.
باید کل تمرکز و ذهنیتم رو روی اون بذارم تا کمی تحت کنترل بگیرمش، ولی با این حال این خودش یه قدم رو به جلوئه، مگه نه؟
خب، مثل اینکه طرز برخوردمون با این مهارت غلط نیست.
هنوز کلی مونده تا استاد استفاده از این مهارت بشم، ولی بالاخره روزی میرسه که این اتفاق میفته... البته امیدوارم!
مدتی میگذره که توی طبقه میانی سرگردونم.
حسابی شکمم بعد از خوردن بدن مارماهی پر شده، پس نگرانی بابت گرسنگی ندارم.
از اونجایی که با کمک مهارت پرخوریم دیگه نیازی ندارم همهش به دنبال شکار باشم، حالا بیشتر وقت آزاد دارم.
راستش حس و حال خیلی خوبی دارم؛ حتی دیگه میتونم با این گرمای کوفتی هم کنار بیام!
نه، حرفم رو پس میگیرم! این آب و هوا هنوز هم روی اعصابمه!
دور و اطرافم رو که میبینم، هیچ هیولایی این نزدیکیها پرسه نمیزنه. بهتره یه نگاهی به لیست خرید مهارتها داشته باشم...
با این تکاملم حسابی امتیاز مهارتی کسب کردم، پس شاید بتونم یکی دوتا مهارت باحال پیدا کنم!
مهارتهایی که تا حالا به دست آوردم برام خیلی خوب به دردبخور بودن، البته بهغیر از مهارت شناسایی!
مهارت غرورم به کنار، مهارت کفرم با این که یهسری ارتقا داشته ولی هنوز مشکلی برام درست نکرده.
شاید هم من بدبینم! شاید مهارت کفر اصلا برام ضرری نداشته باشه!
به هر حال امیدوارم این مهارت مثل بقیه مهارتهایی که نکات مثبتشون بیشتر از منفیشون هست باشه...
هوم، واقعا نمیدونم چطور تونستم مهارت غرور رو فقط با ۱۰۰ امتیاز بخرم!
فکر نکنم دوباره بتونم یه مهارتی به خوبی و ارزونی غرور پیدا کنم، ولی در هر حال اگه یه چیز جالب به چشمم بخوره میگیرمش.
راستش هیچ سودی توی نگه داشتن و خرج نکردن امتیازهای مهارتی نیست...
از این گذشته، نگه داشتن این امتیازها و منتظر موندن برای پیدا کردن یه مهارت قوی بعد از گذشت کلی وقت به نظرم بیفایدهست!
خب مهارت ارزیابی عزیزم، کارت رو شروع کن!
اول از همه، شروع به ارزیابی امتیازهای مهارتیم میکنم و بعد یه نگاهی به لیست میندازم.
هوم، هنوز کلی مهارت به ارزش ۱۰۰ امتیاز وجود دارن.
هیچکدوم از اینها رو نگرفتم چون بهنظرم خیلی با اهمیت نیستن، ولی اگه وقت داشته باشم میخوام سعی کنم بدون صرف امتیاز به دستشون بیارم.
ولی خب راستش فکر نکنم براشون وقت داشته باشم، آخه ترجیح میدم زمانم رو صرف ارتقای مهارتهای بهتر و مهمتر کنم!
اوه، شاید بتونم یه مهارتی مثل مهارت پیشبینی رو پیدا کنم که با تکامل پیدا کردنش به یه چیز خیلی به دردبخورتر تبدیل میشه!
هوم، نمیدونم؛ شاید بهتر باشه توجهم رو بیشتر صرف اونهایی بکنم که ارزش بیشتر از ۲۰۰ امتیاز دارن.
اوه هو هو پسر، مثل اینکه یکی پیدا کردم! انگاری که مثل مهارت غرور، حسابی قویه!
«توقفناپذیر: مهارتی است که مقدار n% از قدرت کاراکتر را گرفته تا او را به قدرت خدا برساند. این مهارت میزان دسترسی کاربر به قدرتهای الهی را افزایش میدهد. تا وقتی که کاربر میزان جادوی ذخیرهای داشته باشد، میتواند جان خود را صرف نظر از میزان آسیبی که به او وارد شده، تا ۱ نگه دارد. همچنین کاربر قابلیت گذر از سیستم W را پیدا خواهد کرد و میتواند به زمینه MA دست پیدا کند.»
یه مهارت فوقالعاده دیگه با حرفهای قلمبه سلمبه...!
اگه چیزی که از این مهارت فهمیدم واقعا درست باشه، این دیگه یه کد تقلب به معنای واقعی کلمهست! البته شاید هم نه...
نمیدونم با فعال شدنش، به طور ثابت از ذخیره جادوم کم میکنه یا نه؟
اگه هم از جادوم استفاده میکنه، نمیدونم چقدر از اون رو میسوزونه ولی فکر کنم تا وقتی که جادو برام باقی مونده باشه بتونم مثل یه زامبی به مبارزه ادامه بدم!
هوم، واقعا کامل درکش نمیکنم... به نظرم ترسناک میاد!
خب، اینبار دیگه وقت رو تلف نمیکنم... انتخاب!
«میزان امتیازهای مهارتی مورد نیاز برای کسب این مهارت: ۵۰۰. میزان امتیازهای مهارتی کاربر: ۵۰۰. آیا ادامه میدهید؟»
بله!
«کاربر مهارت [توقفناپذیر] را کسب کرد.»
با این مهارت و مهارت غرور، دیگه کلمه عقبنشینی برام بیمعنیه!
از این به بعد هر مهارت این چنینی رو که دیدم، میگیرمش! زود باش مهارت حرام یا حالا هر چی که اسمته، ببینم چیکار میخوای با من بکنی...!
«تخصص به میزان مورد نیاز رسید: مهارت [حرام_سطح۵] به [حرام_ سطح۷] رسید.»
آم، راستش انقدر هم نمیخواستم زیاد بشه!
«شرایط برای کسب لقب جدید فراهم شد: لقب [فرمانروای توقفناپذیر] کسب شد. قابلیت [خنثیسازی کفر_سطح۱] و [فراخوان قضاوت] به دنبال کسب این لقب به دست آمد.
قابلیت [مقاومت در برابر کفر_سطح۴] به [خنثیسازی کفر_سطح۱] تبدیل شد.»
اوه پسر، مهارت حرامم دوبار بیشتر از همیشه ارتقا پیدا کرد... نمیدونم وقتی به سطح ۱۰ برسه چیکار کنم...
اینکه بذارم همینجوری برای خودش زیاد بشه اصلا خوب نیست، ولی از طرفی هم کاری از دستم ساخته نیست.
پس لطفا کسی که داری مهارت حرامم رو زیر نظر میگیری، لطفا با رعد و برق لعنتم نکن، یا درجا من رو نکش...!
آ... ی، بدترین قسمتش اینه که نمیدونی قراره چی بشه؛ واسه همین هم همهش برای خودت داستان میبافی!
فعلا کاری مهمتر از نگرانی دارم... باید جزئیات این لقب جدید رو بررسی کنم.
«فرمانروای توقفناپذیر: قابلیت [خنثیسازی کفر] و [فراخوان قضاوت] را به کاربر اعطا میکند.
شرایط کسب لقب: به دست آوردن مهارت [توقفناپذیر].
تاثیرات: میزان دفاع و مقاومتهای کاراکتر را افزایش میدهد، طلسمهایی مانند "چشم شیطان" را از کاربر دور میکند و همچنین به کاربر تخصص بیشتری در مقاومتهای مختلف مقابل حملات، جادوها و شرایط مختلف اعطا میکند. به دارنده این لقب اجازه داشتن مزیتهای فرمانروایی را میدهد.
توضیحات: این لقب به کسی که توقفناپذیر باشد داده میشود.»
میدونستم! یه مهارت دیگه مثل مهارت غرور!
اینجا رو ببین... دفاع و مقاومتهام همه بالا رفتن!
هر دوشون ۱۰۰ امتیاز بیشتر شدن! یعنی الان میزان دفاعم ۳۵۱ و متوسط مقاومتهام ۳۸۰ تا شده!
اوه پسر، اینجا چه خبره؟! بهنظرتون یکم داشتن این مهارت تقلب کردن نیست؟!
تازه، بهغیر از این افزایشها، الان دیگه با هر لول پیدا کردن هم دفاع و مقاومتهام بیشتر از قبل زیاد میشن!
از اونجایی که خیلی از مهارت فرار از دردسرم استفاده میکنم، کمتر پیش میاد که بتونم حمله حریفهام رو جذب کنم و باهاشون مقاومتهام رو قویتر کنم...
ولی حالا، این نقطه ضعفم دیگه پوشیده شده!
از من میپرسین چرا با اینکه خیلی کم پیش اومده دشمنهام یه حمله موفق روم داشته باشن ولی باز هم تخصص تو مقاومتها دارم؟
باید بهتون بگم در این مورد یه نظریهای دارم... وقتی تو زمینه خاصی ارتقا پیدا میکنم، مثلا تو سمسازی بهطور خودکار، تو قابلیتها و مهارتهای دیگهی همون زمینه هم یهسری تخصص کمی به دست میارم... برای همینه که این همه مقاومتهای مختلف برای چیزهای مختلف دارم!
علاوه بر اینها، قبلا برای اینکه دفاع خودم رو یکم بالا ببرم، با تارهام به خودم شلاق میزدم...
خب چیه؟ مطمئنم اگه شما هم جای من بودین همین کار رو میکردین!
چی؟! فقط من اینطوریم؟! نه، اصلا هم اینطور نیست... هر شخص نرمالی این کار رو میکنه...!
هوم، یکم درباره این طلسم "چشم شیطان" کنجکاو شدم.
میخوامش!
آخه بهنظرتون باحال نیست همزمان با طلسم کردن دشمن یهویی بگید: «هه هه، تو حالا توی دنیای من گیر افتادی؟»
اوه پسر! اینطوری من مثل شخصیت منفی یکی از بازیهای کامپیوتری میشم!
اََه! من میخوامش ولی امتیاز کافی برای خریدش از لیست مهارتها ندارم...!
پس بهتره سریعاً شروع کنم به لول پیدا کردن تا یکم امتیاز مهارتی کسب کنم!
آخرین چیزی که بررسیش مونده قبلیت خنثیسازی کفر و فراخوان قضاوته...
خنثیسازی کفر که به نظر میاد مدل قویتر مقاومت در برابر کفر باشه.
یادمه که مقاومت در برابر کفر بهم مقاومت مقابل حملاتی رو میداد که مستقیماً روی روحم اثر دارن؛ پس مطمعناً این قابلیت هم در همین بارهست.
پس اگه با دشمنی برخورد کنم که همچین حملاتی رو داره، فکر کنم مشکلی برام پیش نیاد.
«فراخوان قضاوت: این مهارت به افراد و موجوداتی که طبق قوانین سیستم موجب گناهی شدهاند، آسیبی وارد میکن که غیر قابل دفاع است؛ این آسیب بسته به میزان گناهکار بودن شخص زیاد میشود.»
اوه پسر! پس این مهارت به کسایی که گناه کردن صدمه میزنه! اون بخشی که نوشته «آسیب غیر قابل دفاع»، این مهارت رو وحشتناکتر میکنه!
هوم، یه دقیقه صبر کن ببینم، نکنه این مهارت یه ارتباطی با مهارت حرام شخص داره؟!
مثلا هر چی مهارت حرام بالاتر، میزان آسیب دریافتی بیشتر!
فکر کنم همین باشه...
ای وای! اگه کس دیگهای این مهارت فراخوان قضاوت رو داشته باشه و روی من اجراش کنه، فکر کنم توی بد دردسری بیفتم!
هوم، ولی این مهارت رو جایی توی لیست خرید مهارتها ندیدم...
شاید فقط تعداد کمی از افراد باشن که به این مهارت دست پیدا کردن... افرادی که لقب فرمانروایی داشته باشن!
همه این حرفها در حد فرضیه هستن، ولی امیدوارم که همینطور باشه.
اگه طرز فکرم درست باشه، پس من الان یه مهارت فوقالعاده باارزش در اختیار دارم!
ولی با این حال این من رو یاد مهارت هیدیس میندازه... این رو هم مثل هیدیس بلد نیستم استفاده کنم!
برای فعال کردن مهارت فراخوان قضاوت، روی اون تمرکز میکنم...
بیفایدهست، اتفاقی نمیفته.
شاید هم به خاطر اینه که هدفی ندارم تا روی اون پیادهش کنم! ولی با این حال یه حسی بهم میگه که اصلا توی فعال کردنش موفق نبودم.
خب، بیاین به جنبه مثبت قضیه نگاه کنیم؛ من الان یه مهارت بینظیر به دست آوردم! مطمئنم بالاخره سر از کارش درمیارم.
مهارت حرام هم از طرف دیگه، برای متوقف کردنش کاری از دستم ساخته نیست. تا وقتی که با رسیدن به لول ۱۰ من رو ضربهفنی نکنه، مشکلی با عوارض جانبیش ندارم...!
اوه پسر! هم مهارتهای پایهایم قوی شدن و هم چندتا مهارت بیهمتا به دست آوردم!
بهم بگین ببینم، هنوز من رو یه موجود ضعیف حساب میکنین؟!
«زوآ اِله
دایرةالمعارف هیولاها
فایل ۰۹
لول ۰۱
میزان جان: ۲۰۰
میزان ذخیره جادو: ۲۰۰
میزان استقامت: ۲۰۰
میزان متوسط حمله: ۱۰۰
میزان متوسط دفاع: ۱۰۰
میزان متوسط قابلیتهای جادویی: ۱۰۰
میزان متوسط استقامتها: ۱۰۰
مهارتها:
[تارعنکبوتی_سطح۱] [نیش سمی_سطح۱] [حمله فاسد کننده_سطح۱]
[افزایش قدرت برّندگی_سطح۱] [مخفی شدن_سطح۱] [سکوت_سطح۱]
[جادوی سایهها_سطح۱] [مقاومت در برابر زهر_سطح۱]
یک هیولای کوچک از رده عنکبوتیان که به عنوان یک تالع نحس از او یاد میشود. این شهرت او به دلیل جان سالم به در بردن تعداد شاهدین اندکی از حضور آن است. گفته میشود حتی دیدن کوچکترین صحنهای از وجود این هیولا باعث میشود که شخص شاهد تا چند روز بعد به طور فجیعی کشته شود. این موجود خودش را به پشت گردن قربانی خود رسانده و از دو پای داسمانند جلویی خود استفاده میکند تا با یک حمله فاسدکننده، گردن قربانی را از بدنش جدا کند.
درجه خطرناکی این موجود به میزان و تعداد مهارتهایی که به دست آورده بستگی دارد، ولی اگر فقط مهارتهایی که در بالا ذکر شده را در نظر بگیریم، درجه خطر این هیولا C میباشد.
کتابهای تصادفی

