قسمت ۱۰۶: تخصص

برادر، خواهرش را گرفت و به سمت نوآ تعظیم کردند.

«خیلی ممنونم!»

با این حال، نوآ قبلاً نگاه خود را به صفحه منتقل کرده بود.

من حدس می‌زنم که داخل آزمون موفق شدم. ولی چرا همه دارن به من نگاه می‌کنن؟

این فقط شرکت کنندگان نبودند که به او خیره شده بودند، حتی تهذیب کنندگان روی جایگاه‌ نیز چشمانشان کاملاً باز و به او نگاه می‌کردند.

تادئوس الباس در حالی که نوآ را بررسی می‌کرد لبخند آرامی ‌زد، سرش در حالی که رون‌های طلایی در هوای اطرافش شناور بودند و به ذهنش وارد می‌شدند به نشانه‌ی تایید تکان می‌داد.

ساموئل همچنان به نام روی صفحه نگاه می‌کرد.

او در رده ششم قرار داشت و نمی‌توانست نوآ را مقصر ناکامی خود بداند.

در حالی که با صدای بلند صحبت می‌کرد دستش را بلند و به نوآ اشاره کرد: «اون تقلب کرد! اون با بیدار کردن خرس رتبه 4، جون همه شرکت کننده‌های آزمون رو به خطر انداخت. اون باید رد صلاحیت بشه.»

با این وجود ، هیچ یک از اطرافیان او صحبتی نکردند، محرومیت نوآ برای آنها فایده‌ای نداشت، بنابراین آنها ترجیح می‌دادند با فروتنی فقدان مهارت خود را بپذیرند.

از این گذشته، تعداد کشته‌های نوآ آنقدر زیاد بود که مشخصاً او قوی‌ترین فرد در میان آنها بود.

تادئوس سپس دستانش بهم زد و اعداد روی صفحه کمی تغییر کردند.

عدد "25" در کنار نام ساموئل به "0" تبدیل شد.

«ساموئل مولوس تقریباً یکی از شرکت کننده‌هایی که داشت فرار می‌کرد رو کشت، امتیازات اون باطل میشه...»

صدای تادئوس در میدان طنین انداز شد و او برخاست.

« شما پنج نفر در جایگاه برتر، من رو دنبال کنید. شماها الان اعضای آکادمی سلطنتی هستین. بقیه در اینجا میمونن، من فردا صبح اونایی رو که در ده جایگاه باقی مونده هستن رو اعلام می‌کنم.»

نوآ و چهار جوان دیگر گروه در میدان حرکت کردند و به جلوی تختی رسیدند که تادئو...