NovelEast

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 111

تنظیمات

قسمت 111: معامله

چند ساعت طول کشید تا کشتی هوایی از پایتخت گذر کرد.

نوآ یک لحظه هم چشمانش را از روی آن برنداشت و سعی می‌کرد الگوهای شهر را به خاطر بسپارد.

سپس کشتی ارتفاع خود را پایین آورد و به سمت جنگل قرمز رنگ حرکت کرد.

«اون جنگل آرولیاکه. میگن یه موجود جادویی قدرتمند اونجا کشته شده و خونش برای همیشه درخت‌های اونجا رو آلوده کرده.»

جون هنوز در کنارش بود و هر از گاهی به جزئیات محیط اشاره می‌کرد.

صبر کن، بهم نگو ​​که منم الان یه دوست برای خودم دارم؟

افرادی که نوآ به آنها اهمیت می‌داد فقط مادرش و ویلیام بودند و از آنجایی که لیلی مرده بود، ویلیام تنها کسی بود که می‌توانست به او اعتماد کند.

با این حال، او متوجه شد که شخصیت جون آنقدرها هم بد نیست.

ما در واقع کاملا شبیه هم هستیم.

نمی خواست این را اعتراف کند، اما او نیز کاملاً با توصیف یک معتاد تهذیب‌گری مطابقت داشت.

فکر کنم باید ببینم توی کادمی چطور پیش می‌ره. اگه قابل اعتماد بود، حتی ممکنه بهش ارثیه‌ی اون پیرمرد رو بدم. باید مطمئن بشم که همیشه از اون قوی‌تر می‌مونم.

او قرارداد خود با رعد دیوانه را فراموش نکرده بود، اما آنقدر بی پروا نبود که ارثیه را به کسی بدهد که هیچ اطلاعی از او نداشت.

کشتی بر فراز جنگل سرخ شناور بود، نوآ به وضوح می‌توانست ببیند که چگونه حتی تنه‌های درختان زیرش رگه‌هایی از رنگ قرمز در خود دارند.

یه جانور جادویی انقدر قوی بوده که جنگل رو به این شدت تغییر داده؟ یعنی پادشاه دره هم می‌تونه همین کار رو انجام بده؟

آنها چند کیلومتر دیگر نیز پرواز کردند تا اینکه در اعماق جنگل قرار گرفتند.

تنها پس از آن بود که کشتی شروع به فرود آمدن کرد.

کشتی بر روی نقطه ای بی درخت، بر زمین نشست و تادئوس به دانش آموزان اشاره کرد که نزدیک او جمع شوند.

سپس یک رون بین گروه پرتاب کرد و آنها بلافاصله از روی عرشه، به روی زمین تلپورت شدند.

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی