NovelEast

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 142

تنظیمات

قسمت 142: جنگل

همانطور که به تخریب ادامه می‌دادند، با کسب تجربه در روند کار هم سریع‌تر شدند.

با اینکه فرو ریختن کوه دوم پنج روز طول کشید، اما توانستند تا کوه سوم را در چهار روز ویران کنند و همانطور که به کارشان ادامه می‌دادند، باز هم نشانه‌های بیشتر شدن سرعت در کارهای‌شان نمایان بود.

وقتی کار آنها با آخرین کوه تمام شد، تقریباً چهار هفته گذشته بود.

همه روی زمین دراز کشیدند. آن‌ها در تمام مدت بی وقفه در حال ضربه زدن به دیواره‌ی کوه بودند و در این میان، روزانه فقط چند ساعت استراحت داشتند و از معجون‌های زیادی استفاده می‌کردند تا حوزه ذهنی و دریای هوشیاری خود را پر نگه دارند.

آنها برای تداوم کارشان نیاز مبرمی به بهبودی انرژی‌شان داشتند.

با این حال آنها همچنان حواسشان به اطراف هم بود، هیچ یک جرأت نداشتند که تا قبل از رسیدن پاداش این دور آرام بگیرند.

پس از حدود ده دقیقه، بالاخره نوشته‌هایی روی دیوار نمایان و انبوهی از کالاها ظاهر شد.

همه بالاخره توانستند نفس راحتی بکشند.

«به نظر می‌رسه که مجبور نیستیم دوباره داخل دریاچه‌ها رو برای کپورهای باقی مونده بازرسی کنیم.»

نایجل لبخندی زد، خوشحال بود که بالاخره می‌تواند کمی آرامش خیال داشته باشد.

«به نظر شما ارزش کل پاداش‌ این سه لایه‌ای که پاک کردیم چقدره؟»

ارول حرفش را زد به کوه کلاها و اعتبار خیره شد.

«ارزش اینا باید حدود ده میلیون اعتبار باشه. نجیب زاده‌ها واقعا باید ثروتمند باشن که همچین ثروتی رو فقط برای نابود کردن یه‌سری جانوران جادویی رتبه ۳ بهمون تقدیم کنن.»

البته نوآ در حالی که صحبت می‌کرد، مقدار اعتباراتی که به دلیل توافقش با تادئوس دریافت می‌کرد را هم تحت نظر داشت.

بدون در نظر گرفتن چیزهایی که زیر سیبیلی برای خودم برداشتم، تادئوس تا اینجای کار باید سی‌صدهزار اعتبار بهم پاداش بده. همین الانم از پیشنهاد اولیه‌ای که بهم داده بود کلی بیشتر درامد داشتم.

نایجل سرش را تکان داد و با لحنی آرام صحبت کرد.

«اینا فقط اعتبارات و آیتم‌های معمولین و برای اونا چیز خیلی مهمی نیستن. چیزهای واقع...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی