تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 162
نوآ کتاب را گرفت و نگاهی به آن انداخت. در آن، شرح تمام مراحلی که آیور برای ساخت چاقوی خود طی کرده بود، وجود داشت.
ساخت شمشیر با روش جعل عنصر.
به محض خواندن عنوان، به آیور نگاه کرد و لبخند زد.
«چیزی نداری که جعل شمشیر هلالی رو یاد بده؟ من خیلی اهل شمشیر ساده نیستم.»
چشمان آیور گشاد شد و پیش از آنکه شاگردش را سرزنش کند، جرعهای از شیشهاش نوشید.
«کی به اسمش اهمیت میده!؟ اگه بتونی با یه تکه چوب یه درخت رو ببری، اون یه جور شمشیره! اگه از انگشتات برای زخمی کردن یه آدم استفاده کنی، پس انگشتات شمشیرن! برای چیزای بیارزش وقتتو تلف نکن و حواست باشه که هسته اصلی اون آیتمه که مهمه، شکل بیرونیش میتونه هر چیزی باشه.»
نوآ چندان به حرفهای آیور اعتقاد نداشت.
«پس تو میگی من یه شمشیر بسازم که فقط شکل یه شمشیر رو داشته باشه؟»
«دقیقاً! برای من دو سال طول کشید تا ترکیب کامل موادی که برای ساخت چاقوم میخواستم رو پیدا کنم. البته، تو نمیتونی همونها رو کپی کنی. عنصر تو متفاوته، پس به آیتمهای متفاوتی هم نیاز داری. اما تجربیات من قطعا بهت کمک میکنه تا جلوی اشتباهات رو بگیری.»
اگه اینو میگه، پس باید درست باشه.
نوآ میتوانست به آیور اعتماد کند، چون میدانست تنها آرزوی این تهذیبکننده بیچاره این است که روش خود را به جایی برساند.
من بدن جانورای جادویی زیادی دارم اما هیچکدوم از اونا از عنصر تاریکی نیستن. چیزی که من ساختم تقریبا پایداره، اما حتی اگه صدها مورد از اون آیتمها رو داشته باشم تو سطح فعلیم به دردم نمیخورن. باید بیشتر ریسک کنم. تازه، دو ماه از آخرین ماموریتم گذشته، پس زمان جمعآوری مواده.
او مطمئن نبود که باید از چه موادی برای آنچه که میخواست بسازد، استفاده کند. بنابراین ترجیح داد تا زمان پیشرفت دانتیا...
کتابهای تصادفی

