قسمت ۱۷۱: شکستن

نوآ روزهای بعد را صرف ساختن سوزن‌های دیگر ماه کرد و تعداد منقار‌های جغد ماهش را رو به پایان برد.

سپس از ساخت هفت اسلحه حکاکی شده، آن‌ها را با دقت در یک جعبه گذاشته و در حلقه فضایی‌اش ذخیره کرد.

وقتی به شهر الباس نقل مکان کنم اینا رو می‌فروشم، حالا باید روی دانتیانم تمرکز کنم.

از موادهای دیگری نیز برای او باقی مانده بود، اما احساس می‌کرد که آزمایشات بیشتر روی چیزهایی که به آنها نیازی ندارد بیهوده است و ترجیح می‌داد منتظر بماند تا به شهر سلطنتی رسیده و زمانی که به مواد بهتری دسترسی داشت، جعل عنصری خود را از سر بگیرد.

همچنین، دانتیانش نیز به مرز خود نزدیک می‌شد، هنگامی که او یک تهذیب کننده رتبه 2 می‌شد، به نفس قوی‌تری دسترسی پیدا می‌کرد و ماده‌های حکاکی شده رتبه 1 جذابیت خود را برای او از دست می‌دادند.

با این حال، مهم نیست که چقدر نفس جذب می‌کنم، باز هم نمی‌تونم به مرزهای رتبه اول برسم.

حتی اگر در گذشته بیشتر روی جعل تمرکز می‌کرد، افزایش تراکم نفس محل اقامت جدیدش باید آن زمان کاهش یافته در تمرین را پوشش می‌داد.

با این حال، به‌نظر می‌رسید که او زمان مورد نیاز برای پیشرفت خود را اشتباه محاسبه کرده، بنابراین تصمیم گرفت کمتر روی آن تمرکز کند. نوآ حتی در طول روز با تکنیک گرداب تاریک خود شروع به تهذیب می‌کرد.

بسیاری از برنامه‌های آینده او مستلزم داشتن رتبه 2 دانتیان بودند، بنابراین او تصمیم گرفت تا سرعت آن را افزایش دهد.

طبق آموزه‌های دوره تهذیب عمومی، تفاوت‌ قدرت بین سطوح رتبه اول جزئی بوده و در رده‌های بالاتر بیشتر به چشم می‌آیند.

«ونس، تو دوباره به‌حالتی برمی‌گردی که نعمت نفس پیش روت بود.»

جون در حالی که از در ورودی زیرزمین نگاه می‌کرد با لبخند این را گفت.

نوآ چشمانش را باز کرد و قبل از اینکه روی زمین دراز بکشد، آهی آرام بیرون داد.

«حق با توئه، شاید چیزی که من نیاز دارم یکمی استراحت برای تثبیت دستاوردهام باشه.»

تمرین بیش از حد می‌توانست مضر باشد، استراحت برای به ...