NovelEast

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 308

تنظیمات

چپتر ۳۰۸: انفجار مخفی

«فکر کنم که با وجود شخصیت پیچیده‌ای که دارم، زنای ساده رو ترجیح می‌دم...»

نوآ متوجه شد که به ارتباط خود با نینا فکر می‌کند، زیرا شب‌های مشترک آن‌ها ادامه داشت.

«شاید دقیقاً به خاطر وضعیت منه که اونا رو ترجیح می‌دم.»

او نه به مردم اعتماد می‌کرد و نه آن‌ها دلیلی برای این کار به او می‌دادند.

با این حال، با افرادی مانند جون یا نینا، او می‌توانست با دانستن اینکه آن‌ها سعی نمی‌کنند پشت سر او نقشه بکشند، آرام بگیرد.

«خب، وقتی همه چیز اینطوریه، آسونه... نمی‌دونم در یک رابطه واقعی چطوری باید پیش برم.»

رابطه او با نینا کاملاً فیزیکی بود، هیچ علاقه‌ای بین آن‌ها وجود نداشت.

«حدس می‌زنم وقتی چیزی نسبت به کسی احساس می‌کنم بهش فکرمی‌کنم.»

نوآ در حالی که به روال خود ادامه می‌داد، این افکار را در پس ذهن خود قرار داد.

امپراتوری به آرامی در حال ساخت اقدامات متقابل برای ساخته‌های او بود و خارهای رتبه ۴ جوجه تیغی قهوه‌ای تا آن زمان کم شده بودند، زمان تغییر مواد فرا رسیده بود.

وقتی صبح ۴ مرجان فولادی به اتاقش رسید به نینا گفت: «از این به بعد نباید صبح اینجا بمونی، چند روزی نیاز دارم تا ساختار جدید رو تثبیت کنم.»

«چرا؟ بخاطر تکنیک‌های مخفیت؟»

«نه، اسلحه‌های من فقط در این مرحله منفجر می‌شن. من می‌دونم که چه زمانی باید از خودم محافظت کنم، اما می‌ترسم که غافلگیر شی.»

نوآ سازنده بمب‌ها بود، او دقیقاً می‌دانست که ناپایداری چه زمانی از کنترل او خارج شده و باید آن‌ها را دور می‌اندازد.

به همین دلیل، او می‌توانست با زمان‌بندی بی‌عیب و نقص از خود دفاع کند، اما هر تهذیب‌کننده دیگری نباید خطر ‌کند، اگر یک ثانیه دیر شود آسیب میبیند.»

«می‌فهمی که من از تو قوی ترم؟»

«میخوای بگی اگه یکی از اینا داخل اتاق منفجر بشه چیزیت‌ نمی‌شه؟»

نوآ در حالی که یکی از ناپایداری‌ها ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی