چپتر ۳۱۹: امید

حملات و انفجارها در دره مرز تشکیلات، طنین‌انداز شد.

اکنون کمتر از یکصد سرباز امپراتوری تمام تلاش خود را برای زنده ماندن از موج بیش از نهصد سرباز انجام دادند، کشور اودریا تمام توان خود را برای از بین بردن آنچه از دشمن باقی مانده بود انجام داد.

پشت سرشان، سیاه‌ پوشان دو طرف در نبردی خشن روبه‌روی هم بودند.

از آنجایی که هنوز مدتی تا غروب آفتاب باقی مانده بود، نبرد آن‌ها باعث آسیب به هر دو طرف می‌شد، آن تهذیب گران رتبه ۳ توانا فقط در آن روز وقت نمی‌خریدند.

همینطور دقایق آخر گذشت و شب روز را فرا گرفت.

سث با حالتی تلخ بود و زیر پایش را تماشا کرد و دید که کمتر از شصت سرباز جان سالم به در برده اند و پنجاه نفر از آن‌ها در رتبه سوم هستند!

هفت سرباز قرمز و یک سرباز آبی با دیدن این که ارتش کشور اودریا، نگاه هایشان اغلب بر روی یک تهذیب‌گر نقابدار میرفت که قصد کشتن سردی از خود داشت، آه‌های آسودگی می‌کشیدند.

نوآ در آن نبرد تماشایی بود.

اول، او تله‌ای که درست شده بود و بسیاری از تهذیب گران قرمز را که سعی کرده بودند اطراف او را احاطه کنند و او را بکشند فرار کرد، و از همان آغاز نبرد کفه‌های نبرد را به نفع کشور اودریا کج کرد.

این به متحدانش اجازه داده بود تا از مزیت عددی برای تحت فشار قرار دادن ساختار دفاعی ایجاد شده پس از اولین درگیری استفاده کنند.

سپس در کمین یک تهذیب‌گر در رتبه سوم، موجودی در اوج درجات انسانی قرار گرفته بود، اما به شکلی دیدنی جان سالم به در برد و حتی با پیوستن به نبرد، او را مسخره کرد.

سپس مانند یک دیوانه شمشیرهای خود را تکان داده بود و تا آنجا که می‌توانست سربازان را کشته بود تا به آن موقعیت برسند.

تلفاتی که امپراتوری در آن روز متحمل شد بسیار زیا...