نوآ لباس بالا تنه‌ی خود را در آورد تا خون همراهان قدیمی‌اش بيرون رود. خالکوبی‌ها به آرامی ناپدید شدند، زیرا خون سیاه بدن نوآ را رها کرد، تنها بریدگی‌های عمیقی که تصاویر جانوران را ایجاد می‌کرد، برای چند ثانیه باقی ماند تا اینکه ویژگی‌های شفابخش بدن او، زخم‌ها را ببندد و هیچ اثری از آنها باقی نماند. اکو و سایه دیگر مرده بودند! سایه برای نوآ زیاد استفاده‌ای نداشت، زیرا قدرت او در زمان ایجاد آن بسیار بالا بود، اما اکو نقش مهمی در ماجراجویی‌های او داشت، از زمانی که او از زمین وراثت «رعد عجیب و غریب» فرار کرده بود، با او باقی مانده بود. با این حال، قدرت مقدم بر همه چیز بود، نوآ برای نابود کردن شکل آن دو، در قلمرو ذهنی خود تردید نکرد، زیرا مجبور بود برای ایجاد یک جانور جدید، فضای خالی ایجاد کند. یک شمشیر سفید در دستانش ظاهر شد و او به سینه اژدها ضربه زد تا قلبش را جدا کند. آنچه نوآ کشته و با موفقیت ذخیره کرده بود، یک اژدهای ابیسال بود. این اژدها نوعی اژدها بود که بیشتر به بدن خود برای مبارزه متکی بود و به دلیل فلس‌های محکم در سراسر بدنش دفاع ذاتی قوی داشت. همچنین نسبت به نوع خود، بسیار بزرگ بود، نُه متر طول، و بدنی عضلانی با یک جفت بال و چهار پای بزرگ. کند بود، اما بدن آن این ضعف را جبران کرد. اژدهایان ابیسال معمولاً در مکان‌های تاریکی زندگی می‌کردند که دیدشان با مشکل مواجه بود، به همین دلیل هم دفاع آنها بسیار خوب بود: آنها باید از خود در برابر موجوداتی که در آن محیط‌ها می‌توانستند ببیند، محافظت کنند. در آزمون نهم، قوی‌ترین انواع اژدهایان در میان آن دسته وجود داشت، اما این تنها موجود عنصر تاریکی بود که نوآ موفق به یافتن آن شده بود. همچنین، بال‌های بزرگی داشت و در اوج رده پایین رتبه چهارم قرار داشت، نوآ وقتی چنین موجود خوبی برای نیازهایش پیدا ‌کرده بود، خیلی ناسازگاری نمی‌کرد. «من به ایجاد اراده...