قسمت ۳۹۶: یخ

تهذیبگرانی که به تازگی ظاهر شده بودند کاملاً واقعی به نظر نمیرسیدند، سراسر با حکاکیهایی پوشانده شده و همگی چهرههای بی‌احساسی داشتند.

گروه دیوید فوراً برخاست، آنها به محض روشن شدن ساختار دفاعی، سلاح خود را آماده به کار کرده بودند.

تهذیب گران حکاکیدار، زرههای طلایی ارتش سلطنتی ملت اوترا را به تن داشتند. نوآ و گروهش با چنین افرادی برخورد کرده بودند اما در جایی از مسیر راه‌هایشان از هم جدا شده و از دروازه‌های متفاوتی عبور کرده بودند.

«به نظر میرسه که این تکنیک حتی میتونه از تهذیب کنندهها هم کپی کنه...»

دیوید قضاوت خودش را کرد چون چشمانش مملو از حرص و طمع بود، به نظر میرسید که امکان به دست آوردن تکنیک کپی از بعد جداگانه با هر آزمایش جدید واقعی‌تر میشد.

- حدس میزنم حق با من بود...

نوآ در حین بازرسی تهذیب‌گران حکاکی شده به وضعیت فعلی فكر میكرد، سه نفر از آنها در مرحله جامد و دو نفر هم در مرحله مایع بودند، گفتن اینكه همه آنها در رتبه سوم قرار دارند، بیهوده بود!

همچنین امواج ذهنیای که از خودش بیرون می‌دادند نیز مانند تهذیب‌گران رتبه ۳ بود که نشان می‌داد این افراد قابل دست‌کم گرفته شدن نیستند.

- موندم که نسخهای از ما هم در مقابل گروه دیگهای ظاهر شده یا نه، بالاخره هدف پشت حکاکیهای داخل راهرو همین باید بوده باشه...

نوآ دوباره حدسی درباره‌ی شرایط زد، این فکر که از او به این شکل استفاده شده، به‌خصوص که رازهای زیادی را در دل حبس کرده بود، شدیداً آزارش می‌داد. با این حال، از آنجایی که پنج تهذیبکننده حکاکیدار با بیاحتیاطی به آنها حمله کردند، افکار او قطع شد.

دیوید در حالی که به سمت زنی که قویترین فرد تیم دشمن به نظر میرسید حمله‌ور شد و دستورات سادهای داد: «یک به یک برین، برندهها هم به افرادی که کمک می‌خوان دست می‌رسونن!»

بقیه در گروه او نیز همین کار را با ناتی و نوآ انجام دادند و به سمت تهذیب گران مرحله مایع حرکت کردند.

با شروع نبرد، صدای مبارزه در همه‌جا طنین‌انداز شد، به محض درگیری دو طرف، طلسمها و حملات مختلفی انجام شد.