همانطور که طلسم زن توسط کره جذب شد، کل ترکیب آن از بین رفت و به انرژی خالص تبدیل شد.

نوآ احساس کرد مخلوطی از نفس و انرژی ذهنی وارد بدنش می شود، طلسم سیاهچاله به او اجازه داد تا لحظهای آن انرژیها را ذخیره کند.

با این حال، حتی در آن شکل خالص، آن انرژیها به او تعلق نداشت.

نوآ احساس میکرد که بدنش منفجر میشود در حالی که او در برابر اصرار برای دفع انرژیهای موجود در هوا مقاومت میکرد، استفاده به مراتب بهتری از آنها داشت.

هنگامی که او یک ضربه ضربدری بسیار سریع را با تمام شمشیرهایش بطور در هم آمیخته انجام داد، دنیا مقابل چشمانش آهسته تر شد.

رگهای دستش منفجر شد، ماهیچههای زیر پوستش پاره شد، و همچنین احساس می کرد استخوان هایش ترک می‌خورد، زن در مرحله جامد قرار داشت، بدنش در راس لایه پایین به سختی می توانست انرژی که در خود داشت را تحمل کند.

با این حال، رگهای سیاه به سرعت تمام بدن نوآ را پر کردند، وضعیت او را تقویت کردند و بهبودی او را با اختلاف زیادی افزایش دادند، برخی از زخمهای ناشی از اجرای شکل سوم در حالی که او هنوز در حال تکمیل آن ژست بود، بهبود یافت.

زن احساس خطرناکی از مرد بالدار داشت، غریزه او به او می گفت که باید از آن حمله اجتناب کند!

با این حال، طلسم منطقه مرگ بر وضعیت او و حتی سرعت تفکر او تأثیر گذاشت، او یک ثانیه خیلی دیر متوجه شد که چه اتفاقی می افتد.

از این گذشته، او از زمانی که طلسمش مسدود شده بود، غافلگیر شده بود، مدتی طول کشید تا متوجه شود که از قدرت خودش برای تقویت حمله دشمن استفاده می شود.

یک علامت دود بر روی زمین ظاهر شد، دود سیاهی از آن خارج شد و همه چیز را در منطقه بلعید.

همانطور که از یک تهذیب گر مرحله جامد انتظار می رود، شگفت زده کردن آنها آسان نبود.

نوآ وقتی که دیواری از شعلههای زرد رنگ قبل از اینکه حمله او به تهذیب گر برسد دید، به فکر فرو رفت.

شعلههای آتش هنگام برخورد با فرم سوم منفجر شد و مقدار زیادی...