دهها نفر از تهذیبگران رتبه ۲ در یک لحظه جان باختند، انفجارها در میدانهای جنگی مختلفی که قاره برای تهاجم انتخاب کرده بود طنین انداز شد.

سیلی از میخ های دود، خط دفاعی تهذیبگران رتبه ۲ را که بهعنوان سربازان قربانی استفاده میشد شکافت، آنها نتوانستند هیچ کاری در برابر سلاحهای پیشرفته نوآ انجام دهند.

در پی این انفجارها، یک سری حملات صورت گرفت، تهذیبگران سازمانهای زیرزمینی در آن لحظه بیدفاع به کمین سربازان قاره نشستند.

نوآ در جزیرهای بود که توسط نیروهای امپراتوری مورد حمله قرار گرفته بود...

امپراتوری شاندال نیروهای بیشتری را فرستاده بود، بنابراین وظیفه نوآ به عنوان شاهزاده شیطان بود که جلوی آنها را بگیرد.

«ما اینجا فقط حدود هشتاد نفر تهذیب گر رتبه ۳ داریم، باید روی کاهش تعداد کسایی که در رتبه دوم هستن تمرکز کنیم تا بتونیم اونا رو شکست بدیم.»

نوآ از مخفیگاهش در بالای ساختمانی به میدان جنگ خیره شد.

صبح بود، بنابراین او نمی توانست از طلسم پوشش تاریک استفاده کند، اما لایه انرژی ذهنی اطراف چهره او توانست او را حتی از بازرسیهای تهذیبگران رتبه ۳ که هنوز در کشتی پنهان بودند بازدارد...

به راحتی تعداد زیادی تهذیبگر در ساختمانهای نزدیک ساحل پنهان شده بودند، به سختی میشد نوآ را تشخیص داد، زیرا او هنوز حرکت خود را انجام نداده بود.

تهذیبگران بیشتری از کشتی پریدند، دفاع راحت تر از حمله بود، امپراتوری مدتها قبل پیش بینی کرده بود که اولین حمله شکست خواهد خورد.

گروه دوم سربازان در ردههای خود چند تهذیب گر رتبه ۳ داشتند، آنها در محاصره سربازان ضعیف تر به عنوان نوعی محافظت از تلهها پیش رفتند.

فقط چند گام دیگر طول کشید تا آرایش دیگری زیر پای آنها روشن شود.

در آن زمان سربازان امپراتوری آماده شدند.

انفجاری رخ داد و میخ های دودی زیادی میدان نبرد را پر کرد، با این حال، گنبد بزرگی از آب تمام مهاجمان را پوشانده بود و از رسیدن میخها به آنها جلوگیری کرد.

فقط چند تهذیبگ...