سربازان امپراتوری از روی کشتیها پریدند و به سلامت در قسمتهایی از ساحل که توسط سپرهای نقرهای پوشیده شده بود فرود آمدند.

امپراتوری در آن زمان نیروهایی را برای بررسی اوضاع نفرستاده بود، تمام نیروهای کمکی همزمان از روی کشتی پریدند و خود را برای نبرد قریب الوقوع آماده کردند.

هنوز حدود پنجاه نفر از تهذیبگران رتبه ۳ در سمت امپراتوری وجود داشتند، گروه نوآ توانسته بود در آخرین نبرد خسارات سنگینی وارد کند و نیروهای دو طرف را به تعداد مشابهی برساند.

با این حال، بخشی از گروه نوآ برای پر کردن مجدد صفوف در جزایر دیگر فرستاده شده بود، که دستاوردهای به دست آمده در نبرد قبلی را از دیدگاه آنها تقریباً بیمعنی می کرد.

به اشتراک گذاشتن وزن آزمایشهایی که جهان بر سر راه آنها قرار داد یکی از دلایلی بود که باعث شد انسانها دور هم جمع شوند تا سازمانهایی تشکیل دهند، نوآ انتخاب بزرگان را درک می کرد.

با شروع پیشروی نیروهای امپراتوری، نگاه او به ساحل دوخته شد.

برخی از تلهها به زودی منفجر شدند، میخهای دود آلود منطقه را پر کردند، اما تلههایی که سربازان را هدف قرار میدادند توسط یک سری گنبدهای آبی دفع شدند، آخرین نبرد جادوگر رتبه ۳ متخصص در دفاع را از نیروهای دشمن حذف نکرد.

همچنین نسیمی به ظاهر نرم بین سربازان می وزید.

«اونا در این دو هفته کار های خودشونو انجام دادن.»

نوآ وقتی متوجه نسیم شد آهی کشید و متوجه شد که سربازان راهی برای مقابله با تشکیل کیث اندیشیده اند.

نسیم مانع از انباشته شدن مواد سازنده بر روی بدن سربازان شد، ساختار ضعیف کیث بدون آن الزام تقریباً نادیده گرفته شد.

نمیتوان کمکی کرد، آرایشها قدرتمند بودند و اگر کسی را غافلگیر میکردند میتوانستند جزر و مد یک نبرد را تغییر دهند.

با این حال، حتی با روشهای ساده، اغلب اوقات می توان با آنها مقابله کرد.

هرچه شکل گیری قوی تر باشد، الزامات فعال سازی آن سخت تر خواهد بود، بالاخره همه چیز دارای ضعف بود.

سربازان امپراتوری به زودی به منطقهای رسیدند که تشکیلات کیث در آنجا گذاشته شده بود...

خطوط درخشانی در زمین ظاهر شد، اما به نظر نمی‌رسید که آنها به هیچ وجه ...