تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 451
نوآ در دوران گوشه نشینی خود آزمایشهای زیادی انجام داده بود.
آزمایشات شکست خورده او گاهی منفجر می شد و لباس نوآ را در این روند خراب می کرد.
نوآ وقتی در گوشه نشینی بود به لباسهای ژندهاش اهمیت نمی داد، ذهنش کاملاً معطوف به تمریناتش بود، اما حالا که باید با یک بزرگتر ملاقات می کرد، باید تا حدودی با ظاهری زیبا ظاهر میشد.
او به هر حال شاهزاده شیطان بود، او نمی توانست بعد از چهار سال در آن جنبه ضعیف ظاهر شود.
«فکر کنم قبل از بیرون رفتن با یه شاگرد بیرونی تماس بگیرم.»
نوآ در حالی که زیر نگاه تایید کننده بروس آهی کشید، این را گفت.
خادمان داخل عمارت نوآ به سرعت به جنبههای پوششی او رسیدگی کردند.
آنها یک حمام آب گرم پر از عطرهای لطیف فراوان آماده کردند تا چهار سال عرق و کثیفی انباشته شده را از بین ببرند.
سپس کمی موهای او را کوتاه کردند و به ظاهر نجیبی آنها را شانه کردند، گفتن اینکه نوآ چقدر حوصلهاش سر رفته بود بیمعنی بود.
ردای مجللی نیز آماده شده بود، سیاه و تنگ بود، درست مثل نوآ، اما شاخکهای کم رنگی به رنگ بنفش دور آستینهایش بسته شده بود و به آن لباسها حس اشرافی میداد.
جانور جادویی رتبه ۵ که در طول جنگ ظاهر شده بود، در نظر تهذیبگران ضعیف مجمعالجزایر به نوعی موجود آسمانی تبدیل شد، نمادها و لباسهای بسیاری که تصاویر آن را در همه جای جزایر نشان می داد، دیده می شد.
«آرامش مطمئناً باعث از دست دادن تمرکز افراد ضعیف میشه، فقط اگه می دونستن که این موجود یه جایی زیر اسکلت بیرونی اسیره...»
نوآ وقتی متوجه شد که مجمعالجزایر در خلوت خود چگونه تغییر کرده است، آهی کشید، او حدس زد که تهذیبگران سطح پایین از دلایل پیروزی سازمانهای زیرزمینی بیاطلاع بودند.
با این حال، هیچ یک از آنها به نوآ مربوط نمی شد.
او پس از اتمام درمان زیبایی خود به سرعت به ایستگاههای تله پورت رفت، خدمتکاران و دیگر نگهبانانی که او را دیدند که به سمت ساحل جزیره کوچکش میرفت، در حالی که در حین عب...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

