فصل ۴۷۸: مرگ روح حلقه به طور خودکار لاشه اژدهای نفرین شده را به داخل ساختاری که جانوران جادویی را ذخیره می‌کرد منتقل کرد. در همین حال، نوآ از حفره خارج شده و به بالای خود، به سمت سطح نگاه کرد. آگاهی او به لبه‌های دره گرانیتی رسید و پس از اینکه مکانی برای تله‌پورت پیدا کرد، شعله‌های سیاه او را فرا گرفت و بعد یک ثانیه درست در کنار جنگل بود. - انرژی ذهنی من خیلی زود دوباره پر می‌شه، اما دانتیانم به کمی زمان نیاز داره، این بین می‌تونم لاشه اژدهای نفرین شده ماده رو تشریح کنم. نوآ در حالی که به طور تصادفی نقطه‌ای را کمی دورتر از ورودی دره انتخاب می‌کرد و به هی‌لونگ دستور داد تا غار کوچکی را حفر کند. همراه خونی نوآ وقتش را تلف نکرد و به محض اینکه نوآ لباس بالاییش را در آورد، بیرون آمد. ردای نوآ برای اینکه بتواند به راحتی از بال‌هایش استفاده کند برروی خود دو سوراخ داشت تا بتواند با توانایی‌های هی‌لونگ هماهنگ شود. قدرت فیزیکی موجود رتبه ۴ باورنکردنی بود و غار به‌سرعت در زمین حفر شد و نوآ هی‌لونگ را عقب کشید زیرا او هشت پرچم کوچک را روی زمین قرار داد تا منطقه‌ای که غارش در آن بود را بپوشاند. رون‌های روی پرچم‌ها روشن شدند و زمین‌های محدود شده توسط آنها را کاملا پوشاند و سپری در کمتر از یک ثانیه شکل گرفت. نوآ وقتی دید که بالاخره می‌تواند روش تغذیه‌‌ای را که برای ایجاد آن زحمت کشیده بود به‌دست آورد، با رضایت سری تکان داد. - بعد از تقریبا شش ماه بالاخره به این نقطه رسیدم. نوآ از سپر عبور کرد و وارد غار شد. او بر روی جانوران جادویی زیادی آزمایش کرده و انرژی ذهنی غیرقابل تصوری مصرف کرده بود و مدام از تکنیک قضاوت آسمانی برای رسیدن به جواب سوالاتش استفاده می‌کرد. با این حال، این آخرین کاری بود که او باید انجام می‌داد. لاشه اژدهای نفرین شده رده میانی روی زمین گذاشته شد، نوآ به‌سرعت یک شمشیر سفید به‌دست گرفت و لاشه را دو نیم کرد. او باید مهمترین بخش‌های آن گونه تقریباً منقرض شده را درک می‌کرد، این مرحله برای موفقیت در این روش بسیار حیاتی بود. اما نوآ چیزی که دنبالش بود را پیدا نکرد. اژدهاها در بخش‌هایی مشابه بودند، همه آن گونه‌هایی بودند که می‌توانستند شعله‌های آتش را از دهان‌شان خارج کنند و...