چپتر ۵۳۲

نوآ پشت لوئیس الباس ظاهر شد، چشمان بی روح و سردش به گردن او خیره شده بود و با هر دو شمشیر شیطانی خود به او ضربه زد؛ شمشیرهایش در مسیر حرکت خود، هوا را شکافتند ودر بدن لوئیس فرو رفتند، وقتی لوئیس قدرت پشت آن حمله را احساس کرد، ترس و وحشت بسیار زیادی فرو رفت.

لوئیس فوراً فهمید حتی قوی‌ترین طلسم دفاعییش هم نمی‌تواند جلوی ضربات نوآ را بگیرد، هفت طلسم در مقابل او ظاهر شدند و کره‌های دفاعی ایجاد کردند که او را احاطه کردند و با آن‌هایی که قبلاً در اطراف او بودند ترکیب شدند.

سپس، یک گوی نارنجی کوچک از سینه‌اش بیرون آمد و با دفاع‌های اطرافش ترکیب شد، قبل اینکه هوای شکافته شده توسط شمشیرهای نوآ دوباره بازسازی شود جرقه‌هایی بر روی کره‌ها ایجاد شد و کمی بعد یک انفجار مهیب رخ داد.

لوئیس ذخایر طلسم‌های دفاعی خود را خالی کرده بود تا جلوی حمله نوآ را بگیرد و حتی آنها را با تکنیک خود نیز تقویت کرده بود، اما همه آن‌ها به خاطر قدرت باورنکردنی هنر رزمی نوآ شکسته شده بودند.

تکه‌های کره منفجر شدند و «نفس» و انرژی ذهنی موجود در آنها در آسمان پراکنده شد، نوآ دستش را برای دفاع از خودش دراز کرد و یک پوسته لاک پشت غول پیکر در مقابل او ظاهر شد و یک سری لایه‌های سیاه در مقابل آن تشکیل شد.

این لایه‌ها با برخورد جرقه‌ها می‌شکستند، اما بلافاصله با تعداد بیشتری جایگزین میشدند، تکه‌های کره دفاعی حتی قادر به لمس پوست نوآ نبودند.

بعد از کنار رفتن آتش انفجار، صورت رنگ پریده‌ی لوئیس نمایان شد؛ او خسته به‌نظر می‌رسید، او برای فعال کردن طلسم‌های دفاعی انرژی بسیاری مصرف کرده بود؛ همچنین یک زخم در مرکز قفسه سینه او وجود داشت، او به زور، گوی نارنجی را از بدنش بیرون انداخته بود، این عمل، زخم های زیادی در بدنش به وجود آورد.

لوئیس به سمت نوآ چرخید و گفت:

«من لوئیس الباس از خاندان سلطنتی هستم، مبلغی رو تعیین کنید اگر فرصت بدید حتما اونو پرداخت میکنم.»

لوئیس وقتی نوآ را دید احساس خطر بیشتری کرد و ف...