فصل ۵۴۰ - همه چیز رو آشکار کن

نوآ تمام زندگیش پنهان شده بود.

فرقی نمی‌کرد کجا برود، همیشه چیزی قوی‌تر از او وجود داشت که باید از آن می‌ترسید و فرار می‌کرد.

اون فقط توانسته بود خودش را در امنیت فرقه ی شیطان تعقیبگر بروز دهد، و بعد از اینکه مجمع الجزایر مرجانی استقلال خود را اعلام کرد چیزی برای ترس نداشت، طلسم کپی به سادگی از او در برابر هرگونه تهدید احتمالی دفاع میکرد.

با این حال، او همیشه نمی توانست در امنیت مرزهای مجمع الجزایر بماند، او برای پیشرفت باید تجربه کسب میکرد.

به علاوه، اتکا بر روی هایو برای محافظت، فرق زیادی با پنهان شدن نداشت.

هرچند، همانطور که سفرش در قطعه سرزمین های جاودانه ادامه پیدا میکرد، نوآ شروع به کاوش در عمق هویت خود کرد و به دست آوردهای استثناییش افتخار کرد.

او جوان ترین جادوگر سطح چهار در تاریخ آن جهان بود، هیچکس حتی نمی توانست به رکورد او نزدیک شود.

او با تکنیک تهذیب گری که خودش طراحی کرده بود، به سطح چهارم دانتیان رسیده بود، فقط تعلیم داده شده ترین و با استعداد ترین تهذیب گرها میتوانستن به همچین کاری اقدام کنند، و تقریباً همه ی آنها باز هم شکست می خورند.

او با یک هیولای جادویی ترکیب شده بود، یکی از مهمترین نقاط ضعف تهذیب گرها رو حل کرده بود و موفق به کشف رازهای پشت آن مسابقه شده بود، فقط همان دستاورد به تنهایی خارق العاده بود.

- چرا حتی باید پنهان بشم؟

نوآ در ذهنش فریاد کشید، ولی فقط یک غرش از دهانش بیرون آمد.

او دیگر یک تهذیب گر تنها و بدون پشتوانه نبود، او یک فرد قهرمان بود که برای قلمروهای بلند مرتبه در آسمان مبارزه میکرد.

- کی اهمیت میده اگه اونا بفهمن من به درجه ی قهرمانی رسیدم؟ کی اهمیت میده اگه اونا بفهمن من میتونم از دهنم به بیرون آتیش پرتاب کنم؟

دود سیاه رنگی شروع به بیرون آمدن از بدن زک کرد، توانایی های دفاعیش وقتی طلسم ظاهر شیطانی فعال شد بلافاصله زیاد شد.

سه تهذیب گر کشور یوترا وقتی دود را دیدند، قدمی به عقب برداشتند.

قدرت پشت طلسم هایشان برای سو...