فصل ۷۵۱. تسلیم

ورود انسان‌های دارای نقص، نیروهای دنیای نوآ را در شرایط پیچیده‌ای قرار داد.

موضوع، قدرت محض نبود. در طرف نوآ چهار تهذیب‌گر رتبه ۵ و یک دورگه با رتبه ۵ دریای آگاهی وجود داشت. در مقابل، گروه انسان های برتر تنها سه تهذیب‌گر رتبه ۵ داشت.

در تعداد نیروهای رتبه چهارم تفاوت معنی داری وجود داشت. با این حال، وقتی موجودات در سطح بالاتر درگیر میشدند، این موضوع خیلی اهمیتی نداشت.

هنوز هم، این تفاوت در تعداد نیروها همان چیزی بود که رهبران را از آزادساز کردن کامل قدرت خود باز می‌داشت.

قدرت در موقعیت آنها نمی‌توانست پاسخگو باشد. تهاجمی که با قدرت کامل سطح تهذیب آنها تقویت شده باشد، به طور اجتناب ناپذیری منجر به تلفات بی‌شماری، به ویژه در آن منطقه بسته می‌شود.

اگر انتقال دهنده میتوانست موجودات رتبه ششم را تحمل کند، موضوع متفاوت بود، اما متاسفانه برای آنها، ارتقا چنین آیتم حکاکی شده شگفت انگیزی، دشوار بود.

به زودی مشخص شد که نیروهای دنیای نوآ تنها دو راه پیش روی خود داشتند: جنگیدن و به خطر انداختن رابطه شان با بومیان آن دنیا یا تسلیم شدن و تکیه بر درایت شش خاندان.

نوآ تغییرات هاله رهبران خود را تماشا کرد، در حالی‌که چشمان سرد و زیرکش برای تجزیه و تحلیل وضعیت راهرو را بررسی میکرد. او دیدکه چطور قصد تهذیب‌گران برای هدایت نیروهای ضعیف‌تر، به آگاهی آن ها بازگشت و تمرکزشان را پراکنده کردند.

حس درماندگی در درون او شروع به شکل گرفتن کرد، اما این احساس خیلی زود از بین رفت، وقتی که حس کرد نمایندگان خاندان، نگاه‌های دیگری به سمت او انداختند.

دورگه بودن او جذاب ترین منبع در چشم انسان های برتر بود. او می‌دانست که مذاکرات برای آزادی نهایی او تنها زمانی به نتیجه می‌رسد که خاندان ها هر آنچه را که می‌خواستند از بدن او به دست آورده باشند.

سِسیل اولین کسی بود که تمایل واضحشان را بیان کند .«ما آرزوی یه همکاری مسالمت آمیز رو داریم.»

رهبران در حال عقب نشینی بودند و نوآ شروع به جمع کردن تمرکزش کرد که یکی از بزرگترین ترس هایش شکل گرفت.

...