فصل ۷۹۵ . خلاصه

نامه ای که توسط فیث تحویل داده شده بود حاوی جزئیاتی در مورد موقعیت مکان تمرین خصوصی جون بود. نوآ از دو شیطان خواسته بود تا هنگامی که او مشغول ایجاد تکنیک تهذیب شخصی خود بود، بُعد جداگانه را گسترش دهند.

البته شیاطین مدت ها پیش این کار را به پایان رسانده بودند و فقط منتظر بودند تا نوآ از انزوا بیرون بیاید تا در آن را نصب کنند. جرأت نداشتند بدون حضور او در را بگذارند، زیرا خطوط ساختار حتی در دنیای بیرونی ظاهر می‌شدند و آن منطقه در اعماق قلمروی خاندان الباس بود.

اگر قرار بود جون دو غریبه را ببیند که به ‌طور تصادفی از کف اتاقش ظاهر می‌‌شوند، ممکن بود زنگ خطر را به صدا در آورد و کل وضعیت را بهم بریزد.

«میشه الان نصبش کنی؟»

نوآ پرسید و هر دو شیطان قبل از ایستادن و چرخیدن به سمت بیابان، لبخندی شیطنت آمیز زدند.

هر سه مدتی پرواز کردند، اما عجله نکردند. در عوض، آنها از آن زمان برای بیشتر نوشیدن و در جریان قرار دادن نوآ از وضعیت فعلی دنیا استفاده کردند.

«شیطان تعقیب ‌گر خاندان اودی رو وادار کرد سوگند بخورن، ولی هنوز بهشون اعتماد نداره.» شیطان پرنده گفت. «با این حال، دنیل کارش تو کیمیاگری خوبه و بقیه‌ی نجیب زاده ها در حالی که دارن سعی میکنن همرنگ جماعت بشن، درست رفتار میکنن. اونا وقتی اومدن اینجا واقعاً درمونده بودن.»

«بقیه کشورها بیشتر روی افزایش تعداد تهذیبگرا توی رتبه های خودشون، آزمایش کردن با دورگه ‌ها و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست اومده از دنیای دیگه تمرکز کردن.» شیطان رویابین گفت. «هایو تنها سازمانیه که از شبیه سازی دگرگونی دورگه ها دوری میکنه، پس ما توی مرتب کردن اطلاعات جدید یکمی از کشورهای دیگه جلوتریم.»

نوآ نیازی نداشت که بپرسد چرا هایو به مرحله‌ی آزمایش نزدیک نشده است. سرمایه گذاری در چنین آزمایش انقلابی پرهزینه بود و رشدی که سازمان تجربه می‌‌کرد را کند می‌کرد.

همچنین هایو همین حالا هم بهترین متخصص را در این زمینه داشت. او تنها چند سالی بود که در دسترس نبود.

نوآ می‌دانست که شیطان تعقیب ‌گر یا یکی از ارشدها به زودی با او تماس می‌گیرند تا در مورد آن موضوع صحبت کنند. با این حال، او می‌خواست زندگی خصوصی ‌اش را قبل از...