چپتر ۸۴۳. آرامش

وقتی که کارشناسان خاندان الباس توانستند راه حلی برای انفجارهای فاجعه بار قلعه‌های امپراتوری بیابند، جنگ از سر گرفته شد.

اما هدف آن‌ها محافظت از ارتش در برابر نورهای رنگارنگ نبود. ایجاد چنین چیزی در چنین مدت کوتاهی غیرممکن بود و یک آیتم محافظتی رتبه پنجم هم همان کارایی را خواهد داشت.

در عوض، سلطنتی‌ها اسکنر ایجاد کردند که وقتی سازه‌ای برای انفجار انرژی جمع آوردی می‌کرد، به سربازان هشدار می‌داد.

این اسکنر خیلی زودتر از انفجار واقعی به آن‌ها هشدار می‌داد. به هر حال، به نفع مهاجمان بود که حتی برای نیروهای سطح انسانی‌شان، زمان کافی برای فرار بدهند. آن‌ها نمی‌توانستند صدها تهذیب‌گر سطح انسانی امیدوارکننده و آینده‌دار را به عنوان خسارتی جانبی از دست بدهند.

در این زمان، سه جناح از هم جدا نشدند. امپراتوری فقط چند منطقه بزرگ دیگر در قلمروش داشت و آن‌ها درست بعد از سقوط قاره، آن زمین‌ها را اشغال کرده بودند.

آن‌ها آن مناطق را مانند رشته‌کوه محافظت می‌کردند، این یعنی نبردهای سختی در انتظار مهاجمان بود. اما این باعث ناامیدی‌شان نشد. عجیب می‌شد که اگر بدون مبارزه، بتوانند امپراطوری را از قاره جدید بیرون کنند.

نیرو‌های رتبه ۵ مستقر شده برای نبرد بعدی، همان افراد قبلی بودند، اما هر سه سازمان برای جبران ضررهای قبلی‌شان و افزایش قدرت کلی ارتش، نیروهای رتبه ۴ بیشتری را به ارتش اضافه کردند. موج جدیدی از تهذیب‌گران سطح انسانی نیز وارد شد، اما رهبران‌شان به آن‌ها دستور دادند که هنگام پیشروی در قلمرو دشمن، مراقب باشند.

پس از کشف استیل، فیث هم به ارتش ملحق شده بود و سطح تهذیب جدیدش، او را در بین بزرگان رتبه پنج شورا قرار می‌داد. حدس نوآ درست بود، او در آن سال‌ها مشغول پیشرفت به رتبه پنجم و سازگاری با قدرت جدیدش بوده است.

اما حتی وقتی که هنوز در اردوگاه بودند، او وقت ملاقات با نوآ را نداشت، حتی هر وقت که او را می‌دید، با لبخندی درخشان برایش دست تکان می‌داد.

نوآ ابتدا فکر می‌کرد که بعد از پیشرفتش، بچه‌تر شده است، اما دیدن حالت آرام او د...