چپتر ۸۴۲. شکستن

در نهایت، بقایای ارتش تصمیم گرفتند که یک اردوگاه در اطراف ستون سنگی بسازند.

این کار فقط برای مطالعه آثار یک موجود آسمانی نبود. تهذیب‌گران با استعداد عنصر آب، می‌خواستند که از این سازه برای بهبود درک‌شان از عنصر‌شان و تقویت فردیت‌شان استفاده کنند.

تعداد زیادی از تهذیب‌گران سطح قهرمان از قلمروهای سه کشور به سمت جایی که ارتش این سازه‌ی باورنکردنی را کشف کرده بود، حرکت کردند. بالاخره تهذیب‌گران عنصر آب در دنیا کاملاً معمولی بودند و همه آن‌ها می‌خواستند که ستون سنگی را ببینند.

در همین حال، تهذیب‌گران رتبه ۵ وضعیت‌شان را گزارش کردند.

آن‌ها انتظار نداشتند امپراتوری چنین تله‌ای بگذارد و بهای دست کم گرفتن‌شان را هم پرداختند. فقط هایو بیش از ده کشته در بین تهذیب‌گران رتبه ۴ را شمرد و با توجه به اینکه بیست و پنج نفر از آن‌ها را برای آن نبرد اعزام کرده بودند، بسیار ناامیدکننده بود.

بقیه‌شان هم همگی آسیب دیدند و جراحات بعضی‌هایشان آنقدر شدید بود که مجبور شدند برای دریافت درمان‌های تخصصی، به سواحل جنوب غربی بازگردند.

بزرگان رتبه پنج نسبتا خوب بودند. ارشد آستین، ارشد جاستین، دنیل، و آموس، نور رنگارنگ را لمس کرده بودند، اما آن فقط توانسته بود که چند سوختگی روی پوست‌شان ایجاد کند.

در مورد نیروهای سطح انسانی، خسارات در واقع غیرقابل شمارش بود.

ارشد آستین قبل از اینکه مقداری یخ نخستین روی سوختگی پاهایش بمالد، یک فنجان شراب را بلعید و فریاد زد: «سال‌ها انباشت و رشدمون به خاطر یزدان بدبین تلف شد! کی یک ساز و کار خود تخریبی تعیین می‌کنه که باعث خرابی منابع اون منطقه نمی‌شه؟ تقریباً می‌تونم فکر کنم که امپراتوری انتظار چنین چیزی رو داشت.»

همه‌ی بزرگان رتبه پنج هایو در یک چادر حکاکی شده جمع شده بودند تا در مورد حرکت بعدی‌شان حرف بزنند، اما در آخر ناراحتی‌شان را از این سازمان مکار ابراز کردند.

دنیل در حالی که قبل نوشیدن فنجانش را با هاله‌اش زیر و رو می‌کرد، گفت: «نیروهای دیگه خیلی بیشتر از ما ضرر کردن. من حدس می‌زنم که به خاطر خوش‌شانسی‌مون نیروهای کمتری نسبت به اون‌ها مستقر کردیم.»

او هم مجروح...