فصل ۹۳۸ ۹۳۸. مرحله آخر

نوآ باید از اصول اولیه شروع می‌کرد. نیاز داشت چیزی را بیابد که می‌توانست هنرهای رزمی و طلسم‌ها را به هم متصل کند تا بتواند پایه و اساس مکتبش را بسازد.

معلوم شد این قسمت آسان ماجرا بود. فقط بدن می‌تواند هسته اصلی هر تکنیک باشد، زیرا هم دانتیان و هم دریای آگاهی را با هم مرتبط می‌کرد. همچنین، نفس و انرژی ذهنی به راحتی قابل کنترل بودند، در حالی که بدن محدودیت‌هایی برای حرکات خود داشت.

«چگونه» مشکل نبود، زیرا جادوها می‌توانند تأثیرات مختلفی داشته باشند، به ویژه آن‌هایی که در عنصر تاریکی وجود دارند. نوآ فقط به جفت کردن یک طلسم قدرتمند با یک هنر رزمی که مناسب آن بود نیاز داشت. قدرت بدنی‌اش بقیه کارها را انجام می‌داد.

ایجاد یک هنر رزمی دشوار بود، اما ممکن بود. نوآ در گذشته این کار را کرده بود و پنجه اژدهای فعلی‌اش چیزی بود که به محض تبدیل شدن به یک دورگه ساخته بود.

مشکل اصلی ساختن طلسم از ته مانده‌ها بود.

نوآ این کار را هم کرده بود. او در گذشته دقیقاً برای همین منظور در زمینه‌ی رون‌های بلعنده اراده مطالعه کرده بود و رون‌های شمشیری شکل او اولین طلسم اصلی‌اش بود.

رون کروی به او در ایجاد انرژی بالاتر کمک کرده بود، اما بیشتر به عنوان یک تکنیک تهذیب عمل می‌کرد تا به عنوان یک طلسم. نوآ فکرش را نمی‌کرد که با برنامه‌هایش مطابقت داشته باشد، بنابراین آن را برای کاری که می‌خواست انجام دهد مفید نمی‌دانست.

در مورد دیگر طلسم‌ها، نوآ آن‌ها را فقط برای تطلابق پیدا کردن با نیازهایش و فردیتش اصلاح کرده بود. در غیر این صورت تاریکی او را به عنوان سوخت نمی‌پذیرفت.

نوآ در طول ارزیابی، حتی با رون شمشیری شکل خود نقص‌هایی پیدا کرد. موضوع ساختار یا عملکرد آن نبود. چیزی که او را آزار می‌داد این بود که برای خلق آن از طلسم شیطان ویرانگر الهام گرفته بود.

-همشون کپی هستن.

نوآ در آن لحظه به این موضوع فکر کرد، اما به زودی درک عمیق‌تری برایش پدیدار شد.

-هیچ‌کس هیچوقت واقعاً اورجینال نیست. تهذیب‌گران قبل از آسفالت کردن جاده‌ها، به افسانه‌های گذشته نگاه می‌کنن. استفاده از مفاهیمی که دیگران قبلاً استفاده کردن، اشکالی نداره. در غیر این صورت ه...