تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 954
فصل ۹۵۴ ۹۵۴. جرقه
تمام افراد حاضر در صحنه میتوانستند ببینند که وضعیت نوآ چقدر بد بود. نیمی از پوست صورتش سیاه و با لکههای دود پوشیده شده بود. سمت چپ بدنش از بین رفته بود و سوختگی بقیه بدنش را پر کرده بود.
با این حال، بدنش موجی آنقدر شدید از انرژی را منتشر میکرد که حتی روی هوای اطرافش نیز تأثیر میگذاشت. درحالی که روی سر اسنور نشسته بود، از هر کجا که میگذشت آسمان درهم میپیچید و شکافهای کوچکی پشت سرش پدیدار میشد.
داروی شیطان آسمانی رتبه ۵ دلیل آن پدیدهی عجیب بود. خاصیت بازسازی کننده بدن نوآ را وادار کرد تا برای مدت کوتاهی از حد خود فراتر رود. با این حال، مجبور بود مواد مغذی زیادی را اضافه کند تا به درستی روی بدن دورگهاش عمل کند.
نوآ در حالی که زیر آوار بود انبارش را از قرصهای دنیل و تکههای موجودات جادویی قدرتمند خالی کرده بود. انرژی عظیمی که آنها با خود حمل میکردند پس از همراه شدن با داروی درجه ۵ و سرعت بالای بهبودی ذاتیاش، بلافاصله به بدنش التیام بخشیدند.
زمانی که اسنور در هوا بلند شد تا به دو شیطان برسد، بافتهای جدید روی سوختگیهای نوآ رشد میکرد. پوست جدیدی روی لکههای سوخته در اطراف بدنش ظاهر شد و ماهیچههایی روی قسمت از دست رفته جسمش تشکیل شد.
این روند به هیچ وجه فوری نبود. حتی تمام آن مواد مغذی نتوانستند بدن نوآ را به موقع برای مبارزه با شیطان ویرانگر آماده کند. با این حال، به تسریع بهبودیاش کمک کردند. وقتی به کنار شیاطین رسید، استخوانهای کوتاهی از تنهی پایینی و پای چپش بهبود میافتند.
«می دونی.» شیطان پرنده در حالی که مار عظیم الجثهای را که اطراف آن سه نفر حلقه میزد را تماشا میکرد گفت: «فکر میکردم که به اژدهایان علاقه داری، نه مار.»
او نگاهش را روی همراه خونی که در حالتی حفاظتی آنها را احاطه کرده بود نگه داشت. شیطان رویابین معشوقهاش را نادیده گرفت و پرسید: «میتونی بجنگی؟»
«فکر نمیکنم چارهی دیگهای داشته باشم.» نوآ با صدایی آمیخته با خرخر گفت: «آیتم آسمانی رو داری؟»
شیطان رویابین نفسش را از بینی بیرون داد و یک بطری حاوی مایع صورتی رنگی را بیرون کشید. مایع بدبو فقط سه چهارم ظرف را پر کرده بود و شیط...
کتابهای تصادفی
