تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 966
فصل 966. غافلگیری
تهدید نوآ هر سه تهذیب کننده اهل اودریا را ساکت کرد. با این حال آنها نه تنها از ناجی خود عصبانی نشدند بلکه این واقعیت که برای پاسخ به سوالات آنها وقت گذاشته شد باعث قدر دانی بیشتر آنها شد.
حقیقت این بود که آنها جایگاه خود را میدانستند؛ آنها فقط مهرههایی بودند که در بازی یک یزدان گرفتار شده بودند؛ قربانیهای بینام و نشانی که در هر جنگی وجود داشت و تنها کاری که میتوانستند انجام دهند ملامت کردن بدشانسی خودشان بود.
و تنها دلیل پیوستن به جلسه به همراه نیروهای امپراتوری رهایی ذهنی از احساساتی بود که مسیر آنها را مه آلود کرده بود. دیگر تهذیب کنندگان نجات یافته اهل اوردیا هم احساسات خود را درمیان گذاشتند و درخواست دیدار با نمایندگان خود را داشتند؛ نیرویی که سالها آنها را زندانی کرده بود.
نوآ و شیاطین قبل از تماس با نیروهای امپراتوری انقدر بُعد جداکننده را کشیدند تا به منطقه زیر گنبد کبود رسیدند. بعد از دریافت پاسخ، یک درب که برای هدایت به یکی از شکافهای بزرگ منتهی میشد ایجاد کردند.
جهان هم به اینکه هایو یک روش مخفی برای انتقال نیرو داشت مشکوک شده بود و سازمانها دیگر نیز نمیتوانستند وقایع کشور اوترا را به شکل دیگری توضیح دهند.
همچنین، موارد متعددی در زمان بندی رسیدن نیروهای کمکی وجود داشت که عجیب و شک برانگیز بود.
با این وجود، شک با اطمینان متفاوت بود و هایو در مقابل هر گونه اتهامی که سازمانهای دیگر بدون مدرک محکم وارد میکردند، خود را به کَری میزد و نادیده میگرفت.
ظاهر شدن در پایین یکی از شکافها نیز به همین منظور انجام شد، همین طور قرار دادن درب زیر گنبد کبود یک اشاره غیرضروری برای امپراتوری بود.
نوآ و شیاطین راه خود را به سمت گنبد حفر و به رابط خود پیام ارسال کردند.
در نقطهای زیر زمین تونلی در داخل نور پدیدار شد و شش تهذیب کننده رتبه قهرمانی پشت حفاظ ظاهر شدند که هاله الهی از خود ساطع میکردند.
سه مرد و سه زن، آنها به گروه هایو اشاره کردند که رو به جلو بیایند.
نور آبی مانع حرکت آنها نشد و به محض عبور از گنبد، دنیای جدیدی آشکار شد.
بیشمار حضور در محدوده اگاهی آنها پید...
کتابهای تصادفی

