فصل 974. شُر دریای شعله به هنگام پخش شد در آسمان، رگبار سوزن‌ها را در برمی‌گرفت و حس خالص نابودی می‌داد. آتش بیشتر طلسم ارشد مارکو را بلعید و از قسمتی که نوآ بر آن ایستاده بود محافظت کرد. بقیه سوزن‌ها روی زمین سقوط کردند و بیشتر محیط را از بین بردند. شکاف‌های بزرگی در اطراف نوآ پخش شد در حالی که او از ارشد مارکو در آسمان، چشم برنمی‌داشت. او می‌توانست ببیند که چهره ارشد مارکو از دیدن آن شعله‌ها به شگفتی محض تبدیل می‌شد. حمله‌ای که سوزن‌هایش را از بین برده بود تقریباً شبیه به حمله پدرسالارش بود! تعجب او به همین جا ختم نشد؛ مشاهده اینکه نوآ صاحب شعله‌هایی با قابلیت تقلید از بُعد فردی شیطان ویرانگر بود، از قبل باور نکردنی بود. با این حال، این واقعیت که آن‌ها می‌توانند با طلسم یک تهذیب‌گر مرحله جامد رقابت کنند آن‌ها را چشمگیرتر می‌کرد. اسنور هیس غرورآمیزی کرد و به آسمان بلند شد تا با ارشد مارکو روبرو شود. تهذیب‌گر می‌خواست طلسم دیگری را آماده کند که احساس کرد خطری به سوی او می‌آید. همراه خونی تبدیل به دود شد و با یک جسم سیاه ترکیب شد تا به سمت ارشد مارکو پرتاب شود. در محل عبور جسم، شکاف‌هایی در آسمان پخش شد و بخشی از ماده تاریک در میان خلاء بین آن‌ها افتاد. در آن لحظه هدف حمله ارشد مارکو بود، بنابراین ذهن او می‌توانست آن را به موقع برای اعمال اقدامات متقابل حس کند. هوای مقابلش سفت شد و مجموعه‌ای از سپرهای میخ‌دار تشکیل داد. نوآ به لایه‌های میخ‌دار برخورد کرد و پس از شکستن آن‌ها متوقف شد. با این حال، ارشد مارکو قبلاً جایگاه قبلی خود را ترک کرده بود. با خرد شدن سپرهای ساخته شده از هوای متراکم، تکه‌های هوای متراکم به کره تغییر شکل دادند تا نوآ را در آن نقطه به تله بیاندازند. با این حال، چهار بازوی اضافی از تنه نوا بیرون آمد که نسخه‌های یکسانی از شمشیر شیطانی را که در جلویش ظاهر شده بود، تاب می‌دادند. ارشد مارکو یک طلسم تهاجمی دیگر در ارتفاع بالا آماده کرد تا وقتی که احساس خطر او را مجبور کرد جایش را تغییر دهد. شکافی درست در کنارش پدیدار شد و هوای متراکم...