تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1056
فصل 1056 1056. معامله
درخواست نوآ مشخص نبود، اما به اندازه کافی حریصانه بود تا شاه الباس بفهمد که مهمانش چیزی گرانبها در اختیار دارد.
چشمان شاه الباس تیز شد، اما نتوانست مدت زیادی در سکوت بماند. دهانش را باز کرد و سوالی از آن بیرون آمد: «اصلا چی پیدا کردی؟»
«هر چیزی که در عنصر تاریکی دارید میخوام.» نوآ بیدرنگ جواب داد: «فقط در مورد جادوها و هنرهای رزمی حرف نمیزنم. هر تکنیک، تحقیق و نقشهای رو که تهذیبگران با استعداد تاریکی بتونن ازش استفاده کنن، میخوام.»
خاندان الباس در اوج زمینهی حکاکی ایستاده بودند و تحقیقاتشان تمام جنبههای سفر تهذیب را تحت پوشش قرار میداد. نوآ حتی نمیتوانست تصور کند خانوادههای سلطنتی تحت حکومت شاه الباس چقدر اکتشافات و تکنیکهای مرموز ایجاد کرده بودند. با این حال، تمام تلاش خود را برای کشف این موضوع میکرد.
سکوت در اتاق فرود آمد و یک بار دیگر ترق و تروق شومینه، دو فرد نیرومند را همراهی کرد. با گذشت چند دقیقه این دو نفر فنجانها را پر و خالی کردند، اما چشمانشان هرگز حریف خود را ترک نکرد.
در نهایت، پادشاه الباس یک ترازو را بیرون آورد که دو صفحه طلایی در دو طرف آن قرار داشت. هالهای وهم آور اطراف آیتم حکاکی شده را احاطه کرده بود و با وجود اینکه ویژگیهای تهدیدآمیزی نداشت، نوآ میتوانست احساس کند که قدرتش در ردیف میانی رتبه ششم بود.
شاه الباس دو انگشتش را روی پیشانیاش فشار داد و وقتی دستش را کشید، انرژی ذهنی لاجوردی از ذهنش خارج شد. سپس آن افکار را روی بشقاب نزدیک خود انداخت و ترازو به سمت او کج شد.
«این ارزش چیزیه که خواستی.» پادشاه الباس در حالی که به بشقاب طلایی خالی اشاره میکرد گفت: «چیزی رو ثبت نمیکنه مگر اینکه تو بخواهی.»
وقتی نوآ به ترازو نگاه کرد، کنجکاو شد. پادشاه الباس چیزی در آن سطح ایجاد کرده بود و تنها هدفش این بود که مذاکرات خود را منصفانه تمام کند.
اکثر افراد قدرتمند هرگز به صرف زمان و منابع برای ایجاد چنین چیزی فکر نمیکردند، اما پادشاه الباس استثنایی بود. به نظر میرسید که او یک آیتم رتبه 6 را برای هر مناسبتی آماده کرده داشت.
نوآ مدتی به ترازو نگاه کرد، اما قبل از اینکه در مورد صحت ادعا...
کتابهای تصادفی
