فصل 1062. کینه جهان برای لحظه‌ای نور خود را از دست داد و نوآ با همان لبخند شیطانی در آسمان پدیدار شد. اتش از زیر پایش پخش شد و شوالیه‌های زره پوش تحت قدرت توانایی ذاتی نوآ فرو ریختند. هاله‌ای که از خطوط بنفش ساطع می‌شد بر ذهن نوآ فشار می‌آورد و باعث می‌شد نوآ انرژی ذهنی بیشتری استفاده کند. اما نوآ ترجیح می‌داد که اول ترتیب دیگر خط دفاعی را بدهد، علاوه بر آن، نوآ قصد داشت که تا قبل از تمام کردن انرژی دریای آگاهی، انرژی تاریک را مصرف کند بنابراین به حضور آن حکّاکان اهمیت چندانی نداد. موج انفجار ناشی از ضربه نوآ باعث شکسته شدن تعدادی از آینه‌ها شد. اما دیگر افراد تعقیب کننده او را با پرتوهایی از دیگر عناصر هدف قرار دادند. تهذیب کنندگان توپچی هم توپ‌هایشان را شلیک کردند، با این حال توپ‌هایشان آغشته به چیزی بود. نوآ با تکان مچ دستش صدها خطوط سیاه از شمشیر شیطانی شلیک کرد. این ژست ساده یک ضربه برشی ساده در تمامی جهات ایجاد کرد که در اثر آن تمامی تهذیب کنندگان رتبه شبه ششم را کشت. شمشیر شیطانی هیچ فشاری از حمله حس نکرد و مدت زمانی که در هاله برشی غرق شده بود انقدر بود که شمشیر شیطانی را قادر می‌ساخت قدرتش را کنترل و هر حرکت را به یک برش تبدیل کند. ضربات بُرنده به ساختار دفاعی برخورد کردند ولی پرتو سفید در مقابل آن‌ها ناتوان بود و با فرود خطوط سیاه روی آینه‌ها، آینه‌ها شکسته شدند. گلوله‌ها اندکی از خود مقاومت نشان دادند اما در نهایت آن‌ها هم در اثر حمله نوآ سوراخ شدند. این اتفاق اجتناب ناپذیر بود؛ حتی اگر گلوله‌ها چند متر هم از فاصله می‌گرفتند، باز هم این اتفاق می‌افتاد. موج انفجار ایجاد شده در اثر خرد شدن آینه‌ها، ساختمان‌ها را لرزاند. دود خورنده هم در آن نقاط پخش شد و به درون ترک‌های ایجاد شده نفوذ کرد. برش گلوله‌ها باعث انفجار آن‌ها شد؛ انفجاری که ابری سمی از آن آزاد شد. دو ابر خورنده سعی در نابودی یکدیگر داشتند. نوآ با دیدن این صحنه چشم‌هایش را ریز کرد، او تمام قدرتش را آزاد نکرده بود اما خانواده الباس موفق شدند بدون از دست دادن چیزی حمله‌اش را متوقف کنند. و مهم‌ترین بخش این بود که این تازه اولین لایه محافظتی بود. نوآ با مشاهده وضعیت به فکر فرو رفت: «ممکنه که نتونم چیزی به دست بیارم.» در همین لحظه شوالیه‌های دیگری از زمین بیرون آمدند ولی اینبار متفاوت از قبل بود؛ رویه فلزی ...