فصل 1063. نبرد سخت

نوآ هرگز حملاتش را متوقف نکرد. ابر سیاه در حال گسترش در میان نورهای رنگارنگ در آسمان بود و سعی در بلعیدن تک تک مکانیزم‌های دفاعی داشت. هیچکدام دست بالاتر را نداشتند. ساختار حفاظتی برای عقب راندن و فعال کردن قابلیت‌هایش مقدار زیادی نفس، هدر داده بود.

در طرف دیگر نوآ برای افزایش فشار روی ساختار، انرژی بیشتری در حملاتش می‌گذاشت. به نظر می‌رسید که نوآ و ساختار در سطح برابری قرار دارند؛ اما اینطور نبود، نوآ به آرامی در حال از دست دادن انرژی و توان ادامه مبارزه بود.

شوالیه‌های جدید از زمین بلند شدند، همانطور که انتظار می‌رفت یک لایه دفاعی جدید روی زره آن‌ها اضافه شده بود.

در این حین آینه‌ها هم مشغول جمع آوری انرژی بودند که در جلویشان سپرهای فلزی شکل گرفت. متاسفانه مکانیزم دفاعی با ناپایداری‌ها هم تطبیق پیدا کرده بود، علاوه بر آن حمله عنصری اسنور و ضربه برشی نوآ هم بود.

از کار انداختن ساختار، حالا سخت‌تر شده بود. و پیشروی در این شرایط برای نوآ دشوارتر بود.

وجود تعداد زیاد سنسورها در آکادمی استفاده از تکنیک‌های حرکتی را سخت‌تر کرده بود و نمی‌توانست از آن برای رسیدن به دشمنانش استفاده کند.

او حتی نمی‌توانست روی دستگاه‌های مستقر روی زمین تمرکز کند، زیرا بعد از، از بین بردنشان ظرف چند دقیقه تعمیر می‌شدند.

او می‌توانست که از زمان بین نابودی تا تعمیر دستگاه، برای هدفگیری خانواده سلطنتی استفاده کند، اما شکستن خطوط دفاعی زمان بیشتری طلب می‌کرد.

خانواده الباس برای این ساختار، یک آرایه بی‌نقص ساختند و این فقط سطحی‌ترین لایه آن بود.

نوآ با خود فکر کرد: -به این سرعت، دفاع دیگه برای ابرقدرت‌های قوی‌تر معنایی نداره.

نوآ با ناپدید شدن در شکاف انسان نما به این موضوع فکر کرد؛ اگر ریتم نبرد عوض نمی‌شد، ساختار، نوآ را مجبور به عقب‌نشینی می‌کرد.

او انقدر قوی نبود که از چندین لایه محافظتی عبور کند؛ اما یک کار بود که می‌توانست انجام دهد. تا قبل از شروع فرایند تطبیق هر بار که نوآ حمله جدیدی انجام می‌داد، ساختار برای دفع آن به تکاپو می‌افتاد و موقعیتی کوتاه برای نوآ فراهم می‌شد. با این حال افزایش آرام قدرت حملات، نهایتاً یک یا دو دقیقه برای نوآ زمان می‌خرید. پس برای ساخت مو...