فصل 1207 - 1207. کپی‌ها

دریای شعله‌های طلایی نوآ را فرا گرفت. با گسترش نیروی مخرب آتش شاهزاده دوم در منطقه، شکاف‌هایی در آسمان باز شد.

ستاره طلایی منبسط شد و شراره‌ها از سطح ناپایدار آن بیرون آمدند. با این حال، فورا یک شکاف در مرکز آن باز شد و کره آتشین را به دو نیمه دقیق تقسیم کرد.

نوآ از شکاف بیرون آمد و خارج از محدوده ستاره شناور شد. تیزی که از هوشیاری او ساطع شده بود، شعله‌های آتش را قطع کرد، اما بسیاری از آن‌ها روی پوست او فرود آمده بودند. با این حال، او مصدومیت قابل توجهی نداشت.

نوآ در حالی که به یک نقطه سوخته روی بازوی راستش خیره شده بود، فکر کرد -پس می‌تونه بهم صدمه بزنه.- شعله‌های آتش توانسته بود قسمت کوچکی از پوست او را بسوزاند، اما او قبل از گسترش آسیب وارد عمل شده بود.

نوآ گاردش را کم نکرد. هاله شاهزاده دوم هنوز در منطقه باقی مانده بود، اما حتی آگاهی فوق‌العاده او نیز نمی‌توانست مکانش را مشخص کند.

نوآ درحالی که هوشیاری‌اش برای جستجوی سلطنتی گسترش یافت تعجب کرد -اصلا بدن واقعی داره؟-

او بارها به شاهزاده دوم صدمه زده بود، اما هرگز موفق به کشتن او نشد. سلطنتی همیشه از بدن‌ها و کلون‌های جعلی استفاده می‌کرد که هیچ تفاوتی با بدن واقعی نداشت.

رمز و راز شاهزاده دوم را احاطه کرده بود. او با دیگر نوادگان اصلی فرق داشت. نوآ هرگز نتوانسته بود او را درک کند، اما هرگز به خود زحمت نداده بود که این کار را انجام دهد، زیرا همیشه از او قوی‌تر بود.

با این حال، اکنون شرایط متفاوت بود. سطح تهذیب شاهزاده دوم از نوآ و ارشد دیانا بالاتر بود. و نوآ از توانایی واقعی خود در نبرد مطمئن نبود، اما می‌دانست که باید ترتیب او را بدهد تا آخرین مانع اتحاد را برطرف کند.

نوآ منتظر بود تا شاهزاده دوم ظاهر شود و چشمانش وقتی دید که ستاره طلایی شروع به تغییر شکل کرد، تیز شد. هوشیاری او حضورهای متعددی را در اطرافش احساس می‌کرد، اما همه آن‌ها هاله نمادین سلطنتی را به همراه داشتند.

پس از اینکه شعله‌های آتش تبدیل خود را کامل کردند، نوآ پنج شاهزاده دوم یکسان را دید. همه آن‌ها سطح تهذیب را در اوج مرحله مایع تشعشع می‌کردند و نوآ با بررسی آن‌ها هیچ تفاوتی احساس نکرد.

انگار سلطتنی درست جلوی او خودش را...