عزیمت

قدرت‌ها به طرف او برگشتند و نوآ وقتی به آن‌ها نگاه کرد، خاطرات مشترکشان را به یاد آورد. به یاد می‌آورد که ارشد جولیا و آستین اولین بزرگان رده‌ی پنج بودند که به استعمار قاره‌ی جدید پرداختند. آن‌ها ماموریت‌های مخفی را انجام داده و پایه‌ و اساس هایو بودند.

ارشد آستین در جریان حمله‌ی شیطان ویرانگر جان خود را از دست داده بود اما ارشد جولیا هنوز به پیشرفت خود ادامه می‌داد. او وارث واقعی شیطان تعقیب‌گر بود و از زمانی قربانی شدن او، مسئولیت مدیریت هایو را بر عهده داشت.

وقتی نوآ برای اولین بار اسکالی را ملاقات کرد، او چیزی بیش از انبوهی استخوان و هوشیاری نبود. میمون کسیر کنترل دنیای پنهان را به دست گرفته بود و مسئول جناح شورشی بود. نوآ با ادغام میمون کسیر و اسکالی، عمر اسکالی را طولانی‌تر کرده بود و زمانی که دنیای پنهان را ویران کرد، زیر دستان او را آزاد کرد.

اسکالی پس از بازگشت به هایو، تصمیم گرفت که ارتش‌های ترکیبی را مدیریت کند. سربازان تحت اداره‌‌ی او شکوفا شده بودند و فقط تعداد کمی از آن‌ها، توانایی‌های ذهنی خود را از دست داده بودند. شیطان پرنده و شیطان رویا بین دوستان مادام‌العمر او بودند. نوآ آن‌ها را در بعد مجزای معماری الهی یافته و از مرگ حتمی نجاتشان داده بود.

این رویداد باعث شروع ماجراجویی‌های آن‌ها و ایجاد هرج و مرج در جهان شد. حمله به کشور اوترا یکی از آن‌هاست. شیاطین مذکور حتی به نوآ کمک کرده بودند تا بتواند از خانواده‌اش انتقام بگیرد. آن‌ها در هر جنگ و نبردی نیز، در خط مقدم بودند. آن‌ها طرز فکر اصلی شیطان آسمانی را داشتند، شیاطین می‌توانستند باعث شکست هر فرقه‌ی شیطانی‌ای شوند.

خاطرات با دنیل نیز به گذشته‌ها بر می‌گردد. نوآ تا زمانی که در آکادمی سلطنتی بود به او اهمیتی نمی‌داد اما اتفاقات سیاه‌چاله‌ی برهنه را فراموش نکرد. دنیل تا آن زمان چیزی جز یک اشراف آینده دار نبود اما پس از ملاقات با نوآ زندگیش دگرگون شد. وقایعی که با کاز افتاده بود و مهاجرت خاندان اودی باعث شد تا او به یکی دیگر از ستون‌های هایو تبدیل شود.