تغییرات نوآ پس از پانزده سال انزوا، غار را ترک کرد. شکاف‌های آسمان در آن دوره بیشتر شده بود و اندازه آنها مطابق با پیش بینی‌های شاندال بود. نوآ در حالی که پیش از حرکت به سمت غرب قاره جدید به آسمان نگاه ‌می‌کرد، فکر کرد: «کمتر از پونصد سال.» نوآ به آرامی پرواز کرد. آگاهی برترش تا آنجا که ممکن بود درباره محیط جدید جهان می‌آموخت. دسته‌های مختلفی از مارهای ابدی در مسیر او ظاهر شدند، اما او از همه آنها اجتناب کرد. هنوز وقت مبارزه با آنها نرسیده بود. نوآ ‌می‌خواست قبل از شروع شکار عظیم خود مدتی تمرین کند. در آن سال‌ها، محیط بیشتر از قبل تغییر کرده بود. جانوران جادویی هاله‌هایی را آزاد می‌کردند تا سرزمین‌های اطراف خود را به سرزمین‌هایی تبدیل کنند که مناسب گونه‌هایشان باشد. معمولا قرن‌ها طول ‌می‌کشد تا یک دسته از جانوران جادویی یک محیط را تغییر دهند. با این حال، جهان قبلاً تغییراتی را به دلیل وجود مارهای ابدی متعدد در رتبه ششم نشان داده بود. دما کاهش یافته بود و یخ مناطق وسیعی را پوشانده بود. حتی بخشی از دریا نیز نتوانست از این تغییر در امان بماند. نوآ حدس زد که جهان به زودی تنها شامل یک گونه از جانوران جادویی شود. زمان زیادی طول ن‌می‌کشد تا مارهای ابدی در رتبه اول نیز ظاهر شوند. هیچ چیز ن‌می‌توانست آن روند را متوقف کند. نوآ هنوز نتوانسته بود عملیات پاکسازی را در کل جهان انجام دهد، بنابراین هم خشکی‌ها و هم دریاها به زودی به محل مناسبی برای پرورش مارهای ابدی تبدیل ‌می‌شدند. لایه‌ای یخ ضخیم مکانی را در دریای غرب قاره جدید پوشانده بود. نوآ درست از میان آن شیرجه زد تا به مقصد برسد. خیلی زود بستر دریا جلوی چشمان او ظاهر شد و نوآ هوشیاری خود را گسترش داد تا سازه‌هایی در آن منطقه بیابد. امواج ذهنی او کتیبه‌های خفته را پیدا کردند و او به سمت آن‌ها شنا کرد. وقتی نوآ آنها را لمس کرد، خطوط روی آن‌ها روشن شد و نور چهره او را گرفت. او خود را در بعد مجزای دیگری یافت. حتی حالا که کسی آن را اشغال نکرده بود، بسیار بزرگتر به نظر ‌می‌رسید. نوآ از چند درگاه استفاده کرد که توسط ساختارهای...