فصل 1259 1259. چرخش

نوآ منابع بیشتری را به طعمه خود اضافه کرد تا نمونه اوج رتبه 6 را فریب دهد، اما این موجود سرزمین خود را ترک نکرد. نمونه‌های سطح پایینی هم رفتاری مشابه داشتند و این مسئله نوآ را از راه حل فعلی‌اش ناامید کرد.

این محدودیت رویکرد ایمن بود. نوآ قبل از نبرد واقعی فقط موفق به کشتن سه تا از آن‌ها شده بود. نوآ نمی‌دانست که آیا جهان می‌تواند در برابر آن مقاومت کند یا خیر، اما او تمام تلاش خود را می‌کرد تا از هرگونه حمله غیرضروری جلوگیری کند.

نوآ در حالی که دوباره در سطح آب ظاهر شد و گوشت طعمه‌ها را ذخیره کرد، فکر کرد: -موجودات ضعیف‌تر مطمئناً هنگامی که من مبارزه با رهبرشون رو آغاز کنم، وارد نبرد می‌شن. من فقط زمانی می‌تونم از شرشون خلاص شم که از امواج ضربه‌ای بی‌فایده دوری کنم.

موجودات سطح پایینی حتی گشت زنی خود را پس از مرگ مارهای طبقه متوسط تغییر ندادند. نوآ می‌دانست که آن‌ها کجا هستند، و این به او اجازه داد تا راهبردی ایجاد کند که بتواند آسیب‌های وارده به جهان را محدود کند.

نوآ قبل از توقف و خم کردن زانوهایش بر فراز ساحل جنوبی پرواز کرد. او از قبل مسیر را در ذهن خود برنامه ریزی کرده بود. او فقط باید تا حد امکان دقیق می‌بود.

مار ابدی اوج رتبه 6 در نزدیکی کوه‌های زنجیره‌ای زندگی می‌کرد زیرا تنها زمین در آن قسمت از قاره کهن بود که می‌توانست فشار آن را تحمل کند. موجودات دیگر ضعیف‌ترین مناطق را اشغال کرده بودند و نوآ در صورت چرخش به سمت راست می‌توانست قبل از هدف واقعی خود با آن‌ها برخورد کند.

وقتی نوآ داشت روی هدفش تمرکز می‌کرد، سردی از چهره او بیرون آمد. نقشه‌ای از آن سمت قاره کهن در ذهنش پدیدار شد و به سرعت مسیری روی آن شکل گرفت.

سپس یک سایه به شکل انسان جایگزین بدن او شد و نوآ در بُعدش ناپدید شد.

منظره تاریکی که از درون بعد شخصی او دیده می‌شد، جزئیات زیادی در مورد محیط واقعی قاره کهن به نوآ نمی‌داد. با این حال، او قبلاً موقعیت مارها را به خاطر سپرده بود و به دلیل دانش گسترده‌اش در زمینه جانوران جادویی می‌توانست واکنش آن‌ها را پیش‌بینی کند.

نوآ خط ساحلی غربی را دنبال کرد تا اینکه ناگهان متوقف شد و شمشیر شیطانی را به دست گرفت. یک مار ابدی سطح پایین در زمین‌های زیر او ظاهر شده بود، و این موجود وقتی متوجه حضور او شد، غرش غافل‌گیرشده‌ای را منتشر کرد.

...