

شاهزادۀ یاغی
The Rebel Prince
نویسنده: Old Badger
کلاد، دانشجوی زیرک و کنجکاوی است که بهطور اتفاقی به دنیای دیگری کشیده میشود. در آنجا، در بدن یک شاهزادۀ کاملاً طردشده چشم باز میکند و درگیر اتفاقاتی میشود که زندگیاش را بهکلی دگرگون میکند... | انتشار: جمعهها
ژانرهای اصلی
دستهبندی
دستندرکاران
نویسنده، ویراستارها
شروع به انتشار
وضعیت انتشار
آخرین نظرات ناول

ایتس ناییییییسسسسسس

این داستان حرف نداشت
یه جورایی امثال من باید جلوی شما لونگ بندازن
من از هوندن این اثر خیلی لذت بردم

اختیار داری؛ شما صاحب سبکی واسه خودتون
خوشحالم مخاطب پیگیر و کامنتگذاری دارم.

از آن موقع روابط ما بهتر شده بود و وقتی در دانشگاه من قبول شد، وقت بیشتری را با هم میگذراندیم. ناگفته نماند که پاداش خوبی در قبال ورود ریورا [به دانشگاه] از پدرش، اِدین مادلین بزرگ گرفتم. به هر حال، پاداشی که به من داده شد ضرری به ثروت بزرگ آنها که از طریق کارخانۀ خودروسازیشان بهدست آورده بودند نمیزد.
به دانشگاه رو باید اضافه کنی
وقتی عکس مادر کِلاد را دیدم نفسم بند آمد. کلاد راست میگفت، خیلی شبیهاش بودم؛ تقریباً میتوانستم چند سال آینده خودم را درونش ببینم. وقتی نگاهم به بچگیهای کلاد افتاد ناخودآگاه خندیدم. اما بلافاصله متوجه شدم آقای ایندر به من نگاه میکند. خودم را جمعوجور کردم و گفتم: «کلاد راست ((((میگفتم)))))، من خیلی شبیهشونام. ولی بهنظرم کلاد بیشتر به پدرش رفته.» وقتی عکس را به آقای ایندر دادم غم نامحسوسی در چهرهاش بود.
همینطور که کلاد میگفت

ممنون که اشاره کردی

گرچه هر دو قصور خودم بوده ولی «به دانشگاه» نقش متمم توی جمله داره و حذف چندان خلل جدیای به جمله و متن وارد نمیکنه.
ناول های تصادفی

