فصل 1275 1275. صلح

نوآ پس از درگیری با مار ابدی شبه رتبه 7 یک گودال عمیق در منطقه یخ زده ایجاد کرد، اما به محض تکمیل حمله خودش را آماده کرد.

رهبر وقتی مرگ زیردستانش را دید از عصبانیت غرش کرد. ناله‌های آن ردی از درد را نیز نشان می‌داد، زیرا تیزبینی نوآ مدام برش‌های داخل جراحت روی دهانش را باز می‌کرد.

موجود شبه رتبه 7 هولناک بود. به سختی می‌توانست احساساتش را مهار کند، اما نوآ بی‌حرکت نماند تا ببیند چه واکنشی نشان می‌دهد.

او مأموریت خود را به پایان رسانده بود. تعداد کشته‌های او به چهل و شش زیردست و سه اوج رتبه 6ام می‌رسید، و این قاره حاوی کمتر از بیست و شش جانور باقی مانده برای شکار بود.

نوآ نمی‌دانست که آیا جهان اکنون می‌تواند شروع به شفا کند یا خیر، اما او دیگر نمی‌توانست شکار خود را طولانی‌تر کند. او باید از رهبر مارها دور می‌شد و اجازه می‌داد که مراکز قدرتش بازیابی شوند.

نوآ به محض اینکه موقعیت خود را صاف کرد به سرعت دوید. رهبر در آن منظره غرش خشمگین دیگری را سر داد و دهان خود را گسترش داد تا سیلابی از مایع نقره‌ای را به سمت آسمان بریزد.

به زودی ابری شکل گرفت و باران نقره‌ای از آن شروع به باریدن کرد. مسیرهای یخ و زمین‌های یخ زده شروع به پر کردن محیط کردند، اما رهبر مارها از این نتیجه راضی نبود.

جانور شبه رتبه 7 آن موقع نمی‌دانست نوآ کجا رفته است. هیچ هدف دیگری در قاره وجود نداشت که ارزش دفاع داشته باشد، بنابراین این موجود نیازی به حرکت از موقعیت خود احساس نمی‌کرد.

با این حال، همچنان می‌خواست نوآ را بکشد. باران عظیم تنها آغاز طغیان آن بود. مار اجازه نمی‌دهد که مهاجم دوباره آن را غافلگیر کند.

مار همچنان مایع نقره‌ای خود را در آسمان می‌ریخت. ابر به آرامی بزرگ شد و در نهایت از کناره‌های قاره گذشت. باران آن شروع به باریدن روی دریا کرد و خشکی را بزرگتر کرد.

رهبر به همین جا بسنده نکرد. به لانه بزرگتر راضی نبود. می‌خواست تمام دنیا خانه‌اش شود و هاله‌اش را بتاباند.

از آنجایی که رهبر مارها از ریختن مایع نقره‌ای در آسمان دست برنداشت، ابر به رشد خود ادامه داد. این موجود برای روزها به استفاده از توانایی ذاتی خود ادام...