کل جهان

نوآ متوقف نشدنی شد. به دست آوردن قدرت بدنی برتر، مار را در برابر او ناتوان کرد. طوفان‌ها می‌توانستند حملات او را کاهش دهند، اما فقط امر اجتناب‌ناپذیر را به تاخیر می‌انداختند.

زره الهی تکان نخورد، با این که حمله نوآ همه چیز درون آن را نابود کرد. موج ماده تاریک تنها قسمتی از بدن موجود را از بین برد، اما توانست آسیب بسیار بیشتری را در آن ناحیه بسته وارد کند.

یخ‌های جهان پس از مرگ مار برای چهارمین بار لرزید. هاله‌ی شوم آن ماده شدیدتر شد و مناطق یخ زده‌ی بیشتری را به آسمان پرتاب کرد.

یخ زنده ظاهر شد. به وضعیت موجود واکنش نشان داد و وقتی دید که خالق رنج می‌کشد، طوفان آسمان را در هم کشید.

نوآ می‌دانست که یخ و مار ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، اما او انتظار نداشت که این ماده نسبت به وضعیت موجود واکنش شدیدی نشان دهد.

نگران شد. این تنها چهارمین مرگ بود، اما نیمی از زمین‌های یخ زده جهان قبلاً به آسمان پرتاب شده بودند. نوآ نمی‌توانست تصور کند با افزایش آن‌ها چه اتفاقی خواهد افتاد.

با این حال، آن وضعیت تنها به نفع مار نبود. نوآ در ابتدا محاسبه کرده بود که این موجود پس از ششمین مرگش، مقدار یخ را کاهش می‌دهد. به نظر می‌رسید که نبرد کمتر از آنچه که انتظار داشت طول بکشد.

این فقط می‌تواند برای خودش مفید باشد. به هر حال، نوآ تنها در صورتی ممکن بود شکست بخورد که آثار جاه‌طلبی‌اش از بین برود. او قبلاً تأیید کرده بود که مار از او ضعیف‌تر است.

کوه‌های یخ زده در هوا پرواز می‌کردند و به سمت نوآ می‌آمدند و تکه‌های یخ درون زره الهی برای احیای مار جاری می‌شدند. یخ نمی‌خواست او در روند بهبودی اختلال ایجاد کند، و پذیرفته بود که نمی‌تواند از رسیدن به دوردست جلوگیری کند.

یک کوه نقره‌ای به او کوبید و قبل از اینکه به تکه‌های بزرگ یخ تبدیل شود که در آسمان پخش شود، شکاف‌هایی روی سطح آن ظاهر شد.

هاله‌ی شوم ناگهان شدیدتر شد و نوآ پرواز ‌کرد. لبخند شیطانیش بیشتر شد. نایت قبل از رسیدن طو...