تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1297
فصل 1297: مراقبه
بدن نوآ تا رتبه هفتم پیش رفته بود. این پیشرفت به مرکز قدرت او یک توانایی ذاتی جدید و قدرتی عظیم داده بود. علاوه بر این، مزیت دیگری نیز وجود داشت که قابل چشم پوشی نبود.
بدن نوآ میتوانست به رشد خود ادامه دهد. یخ های آسمانی باقی مانده و جمجمه در کف دریاچه گدازه موادی بودند که او می توانست از آنها برای بهبود سطح خود در حالی که در سطوح پایین باقی می ماند، استفاده کند.
این مزیت عظیمی بود. نوآ می توانست بدون داشتن بدنی در اوج رتبه هفتم صعود کند. او میتوانست از ضعیفترین نوع یزدان بودن اجتناب کند، که در محیط جدید و ناشناخته مهم بود.
نوآ از پرواز به سمت دریاچه گدازه و شیرجه رفتن به سمت اعماق آن تردیدی نداشت. امواج ذهنی متراکم باعث میشد، ردای او در آن محیط سالم بماند و بدنش خیلی کم گرمای جمجمه را احساس می کرد.
نوآ می توانست احساس کند که به اوج جهان رسیده است. دانتیان او هنوز با این پیشرفت روبرو نشده بود، اما قدرت فعلی او را بسیار فراتر از قلمرو تهذیبگران قهرمان قرار میداد.
نوآ حتی اگر ناقص باشد، در واقع ایزد بود. او میتوانست تمام سطوح پایینی را بدون استراتژیها و برنامهها طی کند. پس از آخرین موفقیت او، جهان به چیزی بیش از یک زمین بازی تبدیل نشده بود.
نوآ جمجمه را گرفت و در جا خورد. دندانهای او دیگر میتوانستند تار و پود سخت مواد آسمانی را بشکنند، بنابراین دیگر نیازی به شکل جزئی شیطانی خود نداشت.
بدن او پس از هر صدمه بهبود مییابد، اما رشد آن کند بود. دیگر مواد نادر آسمانی برای او چیزی بیش از یک غذای معمولی نبودند.
وقتی نوآ جمجمه را خورد، دریاچه گدازه پراکنده شد. بهترین منطقه آموزشی برای تهذیبگران با استعداد آتش، تحت تسلط آز او افتاده بود.
البته نوآ به آن جنبهی اعمال خود فکر نمیکند. او به تهذیبگران قهرمانی که در جهان مانده بودند اهمیتی نمی داد. او احتمالاً جمجمه را می خورد حتی اگر هایو هنوز با او در جهان باقی میماند.
بهبود پایه و اساس او قبل از عروج بسیار مهم بود. علاوه بر این، این رشد به او مزیتی در برابر مصیبت های آسمانی می داد که همچنان او را نگران می کرد.
بعد از اینکه بدنش به رتبهی هفتم رسید، احساس خطرناک در پس ذهنش شدیدتر شد. انگار دنیا می دانست که موفقیت ...
کتابهای تصادفی
